نویسنده: ژراردو استیوز (Xerardo Estevez)

مترجم: سعید محمودکلایه

شکل‌گیری

تاریخ تأسیس شهر کامپوستلا به قرون‌وسطی باز می‌گردد و منشأ شهر در حقیقت یک سکونتگاه ماقبل تاریخی بود که معدود دفعاتی به اشغال رومیان درآمده بود. با کشف بقایای منسوب به یعقوب رسول یا جیمز حواری که به یعقوب پسر زبدی (el Apostol Santiago) معروف است (بقایا به این حواری نسبت داده شده است) طی قرن نهم میلادی، شاهد ظهور یک پدیده مذهبی، سیاسی و فرهنگی در سراسر اروپا بودیم که از آن با عنوان زیارت سانتیاگو د کامپوستلا یاد می‌شود. پس از ساخته‌شدن کلیسای رسول، به‌تدریج در اطراف این کلیسا شاهد شکل‌گیری و تحکیم هسته اولیه و تاریخی شهر هستیم و در این دوران، اولین باروها ساخته شد (شکل 12 – 1). طی قرن دوازدهم و در زمان اسقف دیگو گلمیرز، کامپوستلا در تقسیمات سیاسی به شهر تبدیل شد. افزایش مساحت شهر و تأثیر مثبت «جاده یا مسیر زیارت سانتیاگو» در کامپوستلا باعث شد بسیاری از معماران خارجی (عمدتاً فرانسوی) با هدف طراحی ساختمان‌های بزرگ کلیسایی در شهر ساکن شوند. راهبان صدقه‌گیر طی قرن سیزدهم و چهاردهم، سبک گوتیک را در شهر بکار بسته و طی همین زمان، گسترش شهر بیشتر شد و از باروی شهر فراتر رفت. در اواخر قرن پانزدهم تحت حمایت اسقف اعظم آلونسو فونسکای سوم (Alonso III Fonseca) دانشگاه سانتیاگو دِ کامپوستلا تأسیس شد و بدین ترتیب رنسانس اسپانیا آغاز شد.

دید به کلیسای جامع و بخشی از مرکز تاریخی

همراه با اصلاحات در قرون بعد، سفرهای زیارتی اروپایی رو به افول گذاشت. تقریباً هم‌زمان با همین دوران، اسپانیا شروع به استعمار آمریکا کرد. عقاید فرقه جیمز رسول از اقیانوس اطلس عبور کرد و به قاره جدید رسید و تأثیر این نفوذ را می‌توان در نام‌گذاری بیش از 200 شهر آمریکای لاتین مشاهده کرد که ملقب به‌عنوان این حواری هستند ازجمله شهرهای سانتیاگو د شیلی (پایتخت شیلی)، سانتیاگو د کوبا، سانتیاگو د لئون د کاراکاس (پایتخت کشور ونزوئلا)، سانتیاگو دل استرو (آرژانتین)، سانتیاگو د کوئرتارو (مکزیک)، سانتیاگو د لوس کابایروس (جمهوری دومینیکن). شهر در طول قرن شانزدهم به رشد تدریجی خود ادامه داد، اما ترقی واقعی معماری طی قرن هفدهم و زمانی که سبک باروک سیمای شهری را به‌کل دگرگون کرد، رخ داد. اداره شهر کماکان در ید اختیار کلیساییان بود و از سویی نذورات دریافتی سنت جیمز درآمد هنگفتی را روانه کلیسا می‌کرد و آن‌ها به پشتوانه این سرمایه، این تحول را ترویج می‌کردند. کلیسا به لطف این بودجه توانست گروه‌های بزرگی از معماران خارجی، کاستیلیایی و اندلسی را به شهر دعوت کند و آن‌ها نیز نخستین نسل هنرمندان محلی را آموزش دادند و اشکال هنری جدید، به‌ویژه گالیسیایی را خلق کردند. اصلاحات باروک در دوره نئوکلاسیک ادامه یافت و در همین دوران بسیاری از نماهای قرون‌وسطایی تخریب شد و درنهایت، مجموعه تاریخی به شکلی که امروز می‌شناسیم پیکربندی شد (Estevez, 2001).

تغییرات بعدی شدت کمتری داشت. طی قرن نوزدهم، دکوراسیون داخلی ساختمان‌ها اصلاح شدند و بخش‌هایی از شهر نظیر باروها و بسیاری از رواق‌های طاقدار کنار خیابان‌ها تخریب شدند؛ اما با مقایسه نقشه‌های ترسیم‌شده توسط لافوره (Laforet)، آنتونیو کانوواس (Cánovas) و آنتونیو دِ لا گاندارا (de La Gándara) در سال 1908 میلادی با ترسیماتی که لوپز فریره در سال 1796 میلادی تهیه کرد، مشاهده می‌شود تغییر عمده‌ای در چیدمان شهر ایجاد نشده است. این وضعیت تا اواسط قرن بیستم و تا سال 1944 که این شهر به‌عنوان یک مجموعه رسمی تاریخی و هنری اعلام شد و سال 1947 که طرحی برای توسعه بیشتر شهر تهیه و تصویب شد، ادامه داشت. در سال 1966 یک طرح کلی برای شهر به تصویب رسید که از طریق شماری طرح‌های فرعی و بخش‌بندی شده، به اجرا درآمد. توجه به مناطق حفاظت‌شده از جنبه‌های مثبت این طرح بود اما ایراد وارده به طرح این بود که اراضی قابل ساخت‌وساز بسیار مغشوش و درهم‌ریخته بودند. این طرح در سال 1974 بر اساس معیارهای نظارتی توسعه‌گرا بازنگری شد، اما متأسفانه سند بازنگری در عالم واقع فاقد ضمانت اجرایی بوده و اساساً مفاد آن اجرایی نبود. این امر موجب افزایش زمین‌خواری در منطقه مجاز ساخت‌وساز شد و متعاقباً مسائلی چون افزایش جمعیت، رونق‌بخش ساختمان و بازخورد اقتصادی قابل‌توجه از سوی مهاجران به کشورهای اروپای مرکزی، آن را تشدید کرد. افزایش ظرفیت پذیرش دانشگاه و تصویب قانون تبدیل شهر به پایتخت بخش خودمختار گالیسیا در سال 1982 میلادی باعث شد بین سال‌های 1970 و 1991، جمعیت از 71000 نفر به 106000 نفر افزایش یابد.

چارچوب سیاست و برنامه‌ریزی

انتخابات دموکراتیک سال 1979 به‌عنوان نقطه عطفی برای معرفی یک سیاست نوین توسعه شهری محسوب می‌شد. در سال 1985 میلادی، قانون میراث تاریخی اسپانیا به تصویب رسید. این سند که از کنوانسیون‌های اروپایی مربوطه تبعیت می‌کند، چارچوبی برای حفاظت از میراث فرهنگی تعیین کرده و طرح‌های توسعه شهری را به‌عنوان ابزاری برای پاسداری از معماری، محیط‌زیست، حفاظت اجتماعی و اقتصادی در نظر می‌گیرد. در پایان سال 1985 میلادی، سانتیاگو د کامپوستلا از سوی یونسکو در فهرست میراث جهانی قرار گرفت. بازنگری طرح عمومی توسعه شهری در سال 1988 تصویب شد که مساحت شهر تاریخی را به 170 هکتار افزایش داد (طرح عمومی؛ شکل 12 – 2) و طرح ویژه حفاظت و احیا برای شهر تاریخی در سال 1997 به تصویب رسید (طرح ویژه؛ شکل 12 – 3).

طرح عمومی توسعه شهری: اهداف و راهبردها

نظر به اینکه از طرح عمومی به‌عنوان مرجع برای برنامه‌ریزی‌های بعدی در مرکز تاریخی استفاده می‌شد، بررسی کلیات آن در اینجا می‌تواند مفید باشد. واحد معماری در این طرح سهم عمده‌ای داشت و هماهنگی میان برنامه ریزان شهری و معماران بسیار نزدیک بود که نتیجه کار را به اوج رساند. کار به دست گروهی به انجام رسید که برای مدت 12 سال ثابت باقی ماندند و شامل دفتر برنامه‌ریزی و همراهی معمار شهیر آلمانی، یوزف پاول کلای‌هاوس (Josef Paul Kleihues) می‌شد که این دومی، متولی تهیه طرح ویژه حفاظت و احیای محدوده تاریخی بود.

طرح توسعه عمومی شهر
طرح ویژه مرکز تاریخی

چالش‌های جدیدی که سانتیاگو د کامپوستلا با آن مواجه بود و در بالا بدان اشاره شد، مستلزم یافتن پاسخی فوری بودند. هر شهر کوچک و بزرگی محصول اندیشه‌های نوآورانه و خلاقانه است، اما اجرای هر پروژه‌ای ازاین‌دست مستلزم شناخت دقیق منطقه من‌جمله از زاویه دید تاریخی خواهد بود. این دگردیسی برای برآورده سازی نیازهای شهری قرن بیست و یکم نیازمند اجرا بر اساس یک برنامه زمان‌بندی بسیار دقیق بود، جایی که تاریخ می‌توانست به‌جای سکون، انگیزه‌های آینده را فراهم کند. شهر باید با کاهش محدودیت‌ها، شرایط بهتری پیدا می‌کرد و با اجرای سیاست‌های پایدار و باکیفیت و جلوگیری از طرد اجتماعی و امثال آن، به همراه ارائه انواع جدیدی از معماری که لزوماً در پی خودنمای یا تقلید صرف نبودند، مجاری جدیدی در دانشگاه، بخش تجاری و دولت محلی ایجاد شد. این دگردیسی در مرکز شهر عمدتاً گرایش به توان‌بخشی داشت حال‌آنکه می‌بایست در حومه شهر آشکارتر می‌بود و محیط‌های شهری و روستایی را به هم پیوند می‌داد، فرآیندی که سانتیاگو د کامپوستلا به‌طور کاملاً طبیعی به آن کمک می‌کند. مبنای کل رویکرد توسعه نیز باید روح اروپایی باشد، روحی که با زبان چندفرهنگی، زائران را در امتداد جاده به‌سوی سانتیاگو سرازیر می‌سازد.

نقشه توسعه سانتیاگو د کامپوستلا به لحاظ فیزیکی از یک طرح بسیار ساده پیروی می‌کند. مرکز شهر از شمال غربی تا جنوب شرقی امتداد دارد و در دو طرف آن دو منطقه برای طرح ویژه تعیین شده است. در سمت غرب، محدوده دل‌فریب پیرامون کلیسای جامع قرار دارد که مرکز تاریخی را تشکیل می‌دهد که یک کمربند سبز در امتداد سواحل رودخانه سارلا آن را احاطه کرده است. این منطقه که پردیس‌های جدید دانشگاه در آن قرار دارد، به لحاظ زیست‌محیطی و معماری یک منطقه حفاظتی محسوب می‌شود. در شرق، شهرک‌های مسکونی و صنعتی جدید قرار دارند که در امتداد جاده اصلی شمال به جنوب به طول 8 کیلومتر شکل گرفته‌اند و به‌موازات آن یک بزرگراه بدون عوارض احداث شده است که حمل‌ونقل از شمال به جنوب گالیسیا را تسهیل می‌کند. انتقال فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی در امتداد این سیستم جاده‌ای کاربردی که در بخش حمل‌ونقل با جزئیات بیشتری به آن پرداخته خواهد شد، شرایط اجتماعی-اقتصادی منطقه را کاملاً بهبود بخشیده است. همچنین این کار تا حدی باعث جلوگیری از زمین‌خواری‌هایی شد که در جریان توسعه شهری طی دهه‌های 1960 و 1970 و درنتیجه سرمایه‌گذاری دولتی برای پیشبرد پروژه‌های خصوصی شکل گرفته بود.

علاوه بر این مسائل حوزه توسعه کالبدی، حل و نقل عمومی و خصوصی نیز به‌خوبی سازمان‌دهی شد و ظرفیت‌های کارکردی و سودرسان، سازمان‌دهی شده و بهبود یافتند. فعالیت‌های تکمیلی بر تمرکززدایی از هسته تاریخی استوار بود و گزینه‌های کاربری‌های سازگار با کالبد تاریخی مرکز شهر مورد بررسی قرار گرفت. همه این فعالیت‌ها در سایر محدوده‌های شهر جانمایی شده و مجدداً استقرار یافتند (Estevez, 2001).

وضعیت شهر تاریخی و میراث فرهنگی

سیمای شهر سانتیاگو د کامپوستلا به لحاظ مسائل اجتماعی، عملکردی و سکونتی تا پیش از رونق ساخت‌وساز در دهه 1960 میلادی، همانند سایر شهرهای کوچک اروپایی بود. از این دهه به بعد، بخش سوم رشد زیادی در شهر داشت و باعث نقل‌مکان جامعه سنتی ساکن به محدوده‌های جدید شد که متعاقباً گزند به میراث معماری و محیط شهری را در پی داشت. در همان زمان، محدوده‌های مجاور مرکز تاریخی اغلب دچار فرسودگی شده بودند. رونق خانه‌سازی در آغاز دهه 1980 به این وضعیت کمکی نکرد: 16 درصد از خانه‌های مسکونی در شهر تاریخی بدون سکنه بود و درصد سالمندان ساکن در محدوده به بیش از 34 درصد افزایش یافت، شرایطی که تا زمان بازنگری و اجرای طرح کلی (جامع) به همان ترتیب باقی ماند. در سال 1985 میلادی، هنگامی‌که شهر سانتیاگو د کامپوستلا در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفت، بازبینی طرح کلید خورد.

با همه این تفاسیر، شهر تاریخی با هدف محافظت از برخی مایملک بی‌نظیر و حفاظت از آن‌ها تا به امروز، برنامه مدیریتی جدیدی را تجربه نمود:

  • در طرح مذکور، ترکیب متعادلی از ساختمان‌های عظیم عمومی، عمارت‌های شهری و مذهبی و ساختمان‌های مسکونی که سبک معماری متفاوت و بعضاً متضادی داشتند اما درعین‌حال، دارای یک وحدت اساسی بودند؛
  • طرح با توجه به توپوگرافی شهر، ارتباط میان معماری تزئینی مذهبی و دیوارهای مرکب با نمای معماری مسکونی که ارتفاعی در حدود 8 الی 9 متر داشت را به‌طور کامل برقرار نمود؛
  • معماری با به‌کارگیری شیوه‌های سنتی به‌طور مداوم بازسازی می‌شد و از هرگونه صنایع سنگین منسوخی که بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ را به‌سوی نابودی سوق داده بودند، اجتناب شد؛ در حقیقت سازمان‌دهی به‌گونه‌ای پیش رفت که سیمای تاریخ شهر در آغاز قرن بیستم تثبیت شود؛
  • استفاده از مصالح با کیفیتی نظیر چوب، سنگ، سفال و کاشی و آهن ساده‌تر شد؛
  • کل مجموعه با منظر سبز یکپارچه شد و شهر و حومه آن به‌صورتی هماهنگ و یکنوا باهم درآمیخته شدند؛
  • بدون بازپس زدن تأثیرات خارجی، شهر ویژگی و شاخصه‌ای را که زمانی ساکنان آن بدان بخشیده بودند را حفظ نمود.

طرح ویژه: اهداف و مقررات

حفاظت و دگرگونی (از این منظر که بازسازی، جایگزینی و گسترش بجای تخریب بکار رود) دو بعد از فرایندی کاملاً دیالکتیکی یا مجادله‌ای هستند که امروزه مبانی نظری متنوعی را مطرح می‌کنند. یکی از راهکارهای چشمگیر طی دهه‌های 1960 و 1970 میلادی به‌عنوان پاسخ مشکل مورد تأیید و حمایت رُسی (Rossi) بود، یا به بیان دقیق‌تر اعتراضی علیه افراط نوگرایی توسط جنبش مدرنیست و رجحان منافع اقتصادی در دهه 1950 و 1960 میلادی که بقای شهر را به خطر انداخته بودند. بااین‌حال، کمی بعد نظریه‌های او جایگاهی مکتب گونه یافت و به تقلید از ساختمان‌هایی که او ساخته بود، ساختمان‌هایی احداث شدند. طرح ویژه شهر تاریخی سانتیاگو که زیر نظر یوزف پاول کلایهوس (Kleihues) و توسط دفتر برنامه‌ریزی تهیه شده بود، بر اساس تئوری بازسازی انتقادی (نظریه بازگشت به سبک‌های پیش از جنگ جهانی دوم) بود. همان‌طور که خود کلایهوس به‌صراحت عنوان می‌دارد: «مدرنیته برشی از تاریخ فرهنگ و زندگی ماست، به همین دلیل است که ما باید نه‌تنها از یک سنت متضاد و پیچیده سازمان‌یافته، بلکه از اعتراض مدرن برعلیه آن سنت نیز آگاه باشیم». (کلایهوس، 1995). نظریه بازسازی انتقادی مبتنی بر یک استراتژی سه‌گانه است:

  1. تجزیه‌وتحلیل نتایج ارزیابی‌ها و بررسی‌های شهر که با برجای گذاشتن ردپایی از باستان‌شناسی همه مراحل و ادوار تاریخ سانتیاگو، بیان و روایتی ملموس و غیر انتزاعی به روح و فرهنگ آن می‌دهد؛
    1. تجزیه‌وتحلیل استریومتری شهر یا به عبارتی هندسه و فعالیت‌های ساختمانی آن؛ و در آخر،
    1. تجزیه‌وتحلیل تصویر شهر، چهره خوانی آن. به‌این‌ترتیب گاه می‌توان با هدف برجسته کردن وجهه بهتر ساختمان و منظر شهری، کارهایی مشابه با اقدامات موردنیاز در ساختمان‌ها نظیر تقویت قسمتی از کالبد یا بازسازی سایر قسمت‌ها را انجام داد یا در صورت نیاز یک طبقه به ساختمان اضافه نمود.

طرح ویژه برای مرکز تاریخی شامل مجموعه اقداماتی در سراسر مساحت 170 هکتاری محدوده تاریخی است. در بررسی و برداشت‌های طرح توسعه مشخص شد این منطقه شامل 2859 ساختمان است که از این میان 6484 ساختمان مسکونی ازجمله 557 خانه خالی از سکنه می‌شود؛ همچنین از 1883 بنای تجاری، 278 مورد آن خالی و متروک بودند. از تجزیه‌وتحلیل فعالیت‌های این واحدهای تجاری روشن شد که 40.6 درصد در تجارت، 26 درصد در کسب‌وکار هتلداری، 13.5 درصد در بخش خدمات اداری و دفاتر و 19.9 درصد در سایر فعالیت‌ها درگیر هستند. در گزارش طرح مذکور، به اهداف زیر اشاره شده است:

3 1 صیانت از میراث معماری. در فهرست، مشخصات 41 بنای تاریخی با بالاترین ارزش‌های معماری و تاریخی ثبت شده است. 68 ساختمان استثنایی که واجد ارزش‌های معماری و تاریخی عالی هستند، 296 ساختمان نیازمند توجه ویژه و 1411 ساختمان لایق توجه در این کاتالوگ ثبت شدند. شیوه‌نامه اجرایی مرمت، حفاظت، صیانت و احیاء (توان‌بخشی)، هر چهار گروه ساختمانی را پوشش می‌دهد اگرچه آخرین مورد، ساختمان‌هایی را که با بستر خود مطابقت ندارند را مستثنی می‌کند، روشی که در مواجهه با این ساختمان‌ها ترکیب منعطف‌تری از مدرنیته و هویت را میسر می‌سازد. با توجه به ساختار، طبقه‌بندی، توزیع، ترکیب و آرایش فیزیکی همه دیگر ساختمان‌های واقع در مرکز، مقررات دقیقی برای آن‌ها وضع شده است. مطابق با اصول منشور ایکوموس واشنگتن، قطعه‌بندی اولیه زمین و همچنین ویژگی‌های معماری داخلی و خارجی آثار حفظ می‌شود و به‌منظور بهبود شرایط زندگی، مصالح سنتی با فنون جدید و به‌طور مناسب اصلاح می‌شوند. در این کاتالوگ همچنین فهرستی از مناطقی تهیه شده که بر اساس شکل‌گیری تاریخی، گونه‌شناسی و معماری متمایز شده‌اند و کاربری‌های ترجیحی اراضی و ساختمان‌ها در منطقه تعریف می‌شود.

3 2 – احیاء عملکردهای مرکزی و کاربری‌های اقتصادی و مؤسساتی آتی. طبق دستورالعمل‌های تعیین‌شده در طرح کلی، تسهیلات صنعتی اصلی در خارج از مرز محدوده تاریخی قرار دارد. در داخل حریم، مواجهه با ساختمان‌های مؤسساتی با سازوکار ویژه بود و مساحت دانشگاه از 19500 متر به 47500 مترمربع افزایش می‌یابد. هدف‌گذاری‌های صورت گرفته در ارتباط با زیرساخت‌های فرهنگی و توریستی، عمدتاً روی ارتقای امکانات رفاهی موجود، تأمین امکانات جدید از طریق احیاء بناهای تاریخی یا ساختن مجموعه‌های جدیدی نظیر مرکز هنرهای معاصر گالیسی متمرکز است.

3 3 بهبود کاربری‌های مسکونی. با در نظر گرفتن گونه شناسی سنتی ساختمان و تقسیم زمین، یک چشم‌انداز در قالب برنامه عمومی مسکن برای 12 سال آینده ترسیم شده است. مقرر شد 50 درصد از این هزینه با کمک اعتبار دولتی تأمین شود و بازسازی 1273 ساختمان (50 درصد ساختمان‌های موجود) با حدود 2407 مسکن اختصاص داده شده را پوشش دهد. 503 مسکن جدید در فضاهای باقیمانده ساخته می‌شود و در این فضاها، امکانات رفاهی مربوطه تأمین خواهد شد یا اینکه امکانات موجود ارتقاء و بهبود داده خواهند شد و به همین ترتیب، سرمایه‌گذاری دولتی موجود دو برابر شده و فضای سبز از 21.3 هکتار به 30 هکتار افزایش داده می‌شود. همچنین مقرر شده است در گرداگرد مرکز تاریخی، یک کمربند سبز اجرا شود که به‌این‌ترتیب مجموع مناطق سبز به همراه محوطه‌های دانشگاهی که در طرح کلی گنجانده نشده‌اند، به 500000 مترمربع می‌رسد.

3 4 ایجاد و توسعه محدوده‌های پیاده راه. مدل رشد تعیین‌شده در برنامه عمومی با تأکید بر تسهیلات پیاده‌راه‌ها و ایجاد سیاست‌های پیاده‌راه‌سازی که در ادامه با جزئیات بیشتر به آن خواهیم پرداخت، به دنبال تسهیل توسعه و ساخت‌وساز مستمر، متراکم و فشرده است.

نمونه‌هایی از پروژه‌های احیاء

در زمان تدوین طرح ویژه، سطوح مختلفی از اقدامات اجرایی مشخص شد و بر همین اساس این‌گونه تصمیم گرفته شد که معماران برجسته‌ای از گالیسیا و خارج از کشور دعوت به همکاری شوند. شرط دعوت به همکاری، تجارب کلان این مجریان برای پروژه‌های مشابه بود تا امکان ادغام مداخلات جدید و معاصر در میراث معماری شهر تضمین شود. در ادامه چند نمونه از این پروژه‌ها توضیح داده شده است که همگی گویای جنبه‌های زیر هستند:

  • ترکیب دیالکتیکی و هم‌زمان ساخت‌وساز عمومی و پروژه‌های ویژه معماری؛
  • نقش معماری در احیای نواحی پیرامون محدوده تاریخی (چه ازنظر شهری و چه ازنظر اقتصادی-اجتماعی) و تأثیر مثبت آن بر محیط‌زیست؛
  • ایفای نقش درترمیم آسیب‌های گاه‌به‌گاه به کالبد و بافت تاریخی در اثر زمین‌خواری‌های گذشته؛
  • جنبه‌های عملکردی ویژه به‌عنوان سازوکارهایی که نقش‌های تخصصی را به بخش‌های مختلف شهر پیوند و تخصیص می‌دهند.

در راستای ترمیم کالبد و بافت تکه‌پاره شده شهر سانتیاگو دِ کامپوستلا و ایجاد آینده جدید، روشن و امیدبخش برای شهر تاریخی، باید نقش و جایگاه ویژه‌ای برای معماری و ساخت‌وساز در به هم «دوختن» یا ترمیم کالبد آسیب‌دیده شهر از محل ایجاد فضاهای جدید، در نظر گرفت.

بازسازی خیابان ژان بیست و سوم (Juan XXIII)، 1996 میلادی

آسفالت نخستین بار در دهه 1960 در شهر تاریخی ظاهر شد و به این طرق، خیل گردشگران از مرکز اصلی دسترسی شهر به سمت مرکز تاریخی هدایت شدند؛ این مرکز دسترسی در محل تقاطع چندین خیابان واقع بود که به‌صورت شعاعی و پوشیده از ساختمان‌های سنتی، از قسمت‌های بالاتر شهر جدا شده و به هم می‌رسیدند. کنسرسیوم شهر طی یک اعلان، پروژه رفع این مشکل را به مناقصه گذاشت. گروه معماری پینون (Pinon) و ویاپلانا (Viaplana) برنده این مناقصه شدند و با احیای برخی از مسیرهای کهن درون‌شهری، شبکه ارتباطی موجود را بازسازی کردند (شکل 12 – 4). یک مسیر ارتباطی در سه طبقه ساخته شد: توقفگاه اتوبوس‌های گردشگری که قبلاً اجازه ورود به مرکز تاریخی را داشتند، در پایین‌ترین تراز واقع بود؛ در طبقه میانی، فضای پذیرایی عمومی و یک پارکینگ قرار داشت و در بالا، یک بلوار عابر پیاده به طول 300 متر با سقف ظریفی مرکب از شیشه و فولاد در نظر گرفته شد که به‌منظور معطوف کردن توجهات به سمت مرکز تاریخی، به سمت پایین شیب داشت. این پروژه با احداث یک مرکز ورزشی جدید برای مدرسه‌ای در مجاورت محور تکمیل شد.

خیابان ژان بیست و سوم، در پس‌زمینه صومعه سان‌فرانسیسکو دیده می‌شود.

در شهر سانتیاگو دِ کامپوستلا، همیشه و هرگاه که ساختمانی جدید در محل ساختمان‌های دیگر احداث (جایگزینی یا الحاق) می‌شد، شاهد بروز بحث‌هایی بوده‌ایم. نظرات در مورد ساخت‌وسازهای جدید، در طول تاریخ همواره متفاوت بوده است. امروزه حتی در قبال برخی از ساختمان‌های جدید که بعضاً واجد وجهه‌ای یادمانی یا استثنایی هستند، قرارگیری در اطراف مرکز تاریخی باعث می‌شود که بدان‌ها با نگاهی احتیاط‌آمیز نگریسته شود. در اینجا سؤالی مطرح می‌شود که آیا می‌توان به اقلام جدید و خودنما اجازه نفوذ به عرصه منظر شهری اعطا نمود و اگر پاسخ مثبت است، اختیار آن درید کیست؟ تنها پاسخ ممکن این است که اختیارات باید بر اساس برنامه‌ریزی و پروژه‌های مصوب داده شود، هرچند در این‌گونه مسائل، زمان نیز متحدی عالی بشمار می‌رود. نظرات و دیدگاه‌ها در گذر زمان دستخوش تحول و تکامل می‌شوند، آن‌گونه که نهایتاً عموم مردم از کار حمایت کرده یا حداقل آن را تجمل می‌کنند.

مرکز ورزشی سن کلمنته (San Clemente)، 1995 میلادی

این پروژه با هدف احداث یک مدرسه جدید در مکانی نزدیک شهر تاریخی و در کنار بنای تاریخی کالج سنت کلمنت (Colegio de San Clemente) انجام شد. همچنین در این پروژه مواردی چون بهبود امکانات محلی، ساخت یک پارکینگ زیرزمینی، مرکز تجاری و یک میدان عمومی کوچک در نظر گرفته شده بود. نظرات درخصوص استفاده از محوطه کالج قبلاً متفاوت بود: اکثریت قریب به‌اتفاق خواهان تغییر کاربری بنا به ساختمان پارلمان منطقه‌ای بودند، درحالی‌که شورای شهر و مدارس خواهان تداوم کارکرد ساختمان به‌عنوان مدرسه بودند. بااین‌حال ایجاد امکانات آموزشی عمومی در مرکز تاریخی یک نیاز اساسی بود. نهایتاً لزوم بهبود خدمات آموزشی موردتوافق واقع شد و مصوب شد این پروژه به‌طور هم‌زمان به سازمان‌دهی حمل‌ونقل جاده‌ای و گردش عابر پیاده کمک کند؛ بنابراین یوزف پاول کلای‌هاوس مأمور ساخت یک مرکز ورزشی و یک اتاق گردهم‌آیی مقامات به همراه یک پارکینگ با ظرفیت 400 خودرو شد.

همان‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، این پروژه با مخالفت برخی از متخصصان همراه بود و آن‌ها بر این باور بودند که ساختمان جدید «گلدسته‌های کلیسای جامع را پنهان می‌کند». حتی این‌گونه شایع شده بود که یونسکو مجبور به حذف سانتیاگو از فهرست میراث جهانی خواهد شد. این موضوع به‌طورجدی توسط آکادمی هنرهای زیبا اسپانیا موردبحث قرار گرفت. مجریان اصلی این پروژه، نحوه انطباق آن با طرح را توضیح دادند و درنتیجه، طرح پیشنهادی به‌اتفاق آرا پذیرفته شد. دبیرکل یونسکو که شخصاً از این شهر دیدن کرده بود، بسیار موافق این پروژه بود. درواقع، برخلاف ادعاهای صورت گرفته، بحثی پیرامون ارتفاع ساختمان یا مناسب بودن مصالح به‌کاررفته (طراحی راهرو شیشه‌کاری شده و سقف مسی که قبلاً هرگز در مرکز تاریخی استفاده نشده بود) مطرح نبود، بلکه یک مسئله سلسله مراتبی مطرح بود: موضوعی که به کمیته میراث تاریخی و هنری یا طرح ویژه بازمی‌گشت.

مرکز هنرهای معاصر گالیسی و پارک بوناوال، 1993

احداث یک مرکز هنرهای معاصر در کنار صومعه باستانی گوتیک و باروک که در حال حاضر موزه قوم‌نگاری گالیسی را در خود جای داده است، جسارت بسیار زیادی را می‌طلبید (شکل 12 – 5). شورای شهر این پروژه را تأیید و زمین را برای ساخت مرکز هنر معاصر گالیسیایی تحویل داد و دولت منطقه‌ای گالیسیا از معمار شهیر پرتغالی آلوارو سیزا وییِرا (Álvaro Siza) برای طراحی کار دعوت به همکاری کرد.

ساختمان جدید، تغییرات نهایی را در خیابانی مانند خیابان ژان سیزدهم (Juan XIII) که درون بستری غنی با ماهیت تاریخی-فرهنگی رشد کرده بود، اعمال می‌نمود. این ساختمان برای اینکه حیاط داخلی کوچکی را در خود جای دهد و از سویی با طرح خیابان موجود هماهنگ شود، به شکل حرف (V) طراحی شد. سیزا پروژه خود را با طرح ویژه تطبیق داد: او سقف‌های ساختمان‌های جدید را با ساختمان‌های موجود هماهنگ کرد، بنابراین ساختمان تاریخی را بهسازی کرد و آن را در تضاد با نماهای مدرن نسبتاً برهنه قرار داد. فضای داخلی در هر سه‌طبقه، ترکیب رنگ سفید و چوب بود که برای این نوع ساختارها، بیش‌ازحد معمول مأنوس و صمیمی محسوب می‌شود. رویکرد مواجهه کاملاً غیرمنعطف بود: سبک مدرن، هرچند کاملاً ساده، مدرن است.

مرکز هنرهای معاصر گالیسی در نزدیکی موزه مردم‌شناسی گالیسیا

آلوارو سیزا در چند پروژه محلی دیگر به کارفرمایی شورای شهر با ایزابل آگویر (Isabel Aguirre) همکاری کرد و توانایی‌های قابل‌توجه خود را به شکلی عیان و درعین‌حال فروتنانه به معرض نمایش گذاشت. محوطه قدیمی صومعه به دو بخش تقسیم می‌شود که یک بخش آن شامل باغ تزئینی و باغچه سبزیجات و همچنین محدوده‌ای بود که از سال 1837 تا 1960 میلادی به‌عنوان گورستان شهرداری عمل می‌کرد. معماری تدفینی که در گالیسیا اهمیت بسیار بالایی دارد، در این قسمت از محوطه با دقت حفظ شده است. در بخش دیگر که توسط یک دیوار عظیم تقسیم فضایی شده است، دیوارهای مرکب قدیمی در حال مرمت و بازسازی هستند تا یک حرکت صعودی زیبا را شکل دهند. این مرکز تاریخی بر اساس دستورالعمل‌های طرح ویژه با پارک‌هایی احاطه شده است تا امکان مشاهده آن از همه زوایا میسر بوده و بتوان همه چشم‌اندازها را احیاء کرد یا شرایط آن‌ها را بهتر نمود.

علاوه بر این، معماری باکیفیت جدید در سایر حوزه‌های شهری باعث شده تا چیدمان حومه‌های پراکنده بهبود یابد (این یکی از ویژگی‌های معمول شهرهای گالیسی است) و بدین طریق شاهد افزایش ارزش ملک و جذب فعالیت‌های اقتصادی بودیم. همچنین با هدف جذب ساکنان جدید، خدمات شهری جدیدی ارائه شده و کیفیت زندگی افزایش یافته است.

مدرسه ابتدایی، 1995

بر اساس طرح ویژه، دولت منطقه‌ای گالیسیا و شهرداری پس از تکمیل طرح توسعه سواحل رودخانه سارلا (Sarela) اقدام به اجرای طرح مشترکی برای ساخت یک مجموعه مدرسه ابتدایی در منطقه‌ای میان پردیس شمالی و جنوبی نمودند.

معمولاً معماری مدارس در برنامه‌ریزی شهری از قلم می‌افتد اما در این مورد کار به دست معمار شهیر ایتالیایی جورجو گراسی (Giorgio Grassi) سپرده شد. استفاده از اشکال ساده برای پلان و نما به همراه جانمایی عالی باعث شده است تا کل میراث معماری منطقه پیرامونی بهتر به چشم آید و درعین‌حال، بهبود زیرساخت‌ها و مازاد بر آن توسعه شهری توسط بخش خصوصی را به همراه داشته است.

تالار کنفرانس گالیسیا، 1989

پروژه مسکونی موسوم به دهکده بین‌المللی (Burgo de las Naciones) که در دهه 1960 برای پذیرش خیل عظیم گردشگران اجرا شده بود، طی طرح عمومی یا جامع شهر به پردیس شمالی تغییر کاربری یافت. کاربری‌های دانشگاهی و فرهنگی این منطقه بر اساس ارزیابی‌ها و بررسی‌های تفصیلی بعدی تعریف شد. محله موسوم به ویت (Vite) درواقع نخستین تجربه از احداث مجتمع‌های مسکونی با محوطه‌های باز بزرگ و رها به حال خود بود که کیفیت مسکن در آن‌ها پایین و سکنه آن با مشکلات عدیده اجتماعی سروکار داشتند (این پروژه نخستین نمونه در نوع خود در اسپانیا بود که طی دهه 1960 کلید خورد). اقداماتی که در راستای عمران شهری صورت پذیرفت و پروژه‌های معماری متعاقب آن باعث شدند که در یک بازه زمانی نسبتاً کوتاه، به منطقه‌ای با کیفیت بالا که تنش‌های اجتماعی بسیار کمتری داشت، بدل شود. این پروژه شامل احداث دانشکده‌ها، تالار کنفرانس (شکل 12 – 6) و خوابگاه می‌شد و همچنین به‌طور هم‌زمان در پی بهبود امکانات رفاهی محلی (مدارس، امکانات ورزشی، مرکز بهداشت، مرکز فرهنگی اجتماعی و مناطق سبز) و بهسازی واحدهای مسکونی بود.

محلی که برای نخستین عملیات بزرگ‌مقیاس تحت عنوان پروژه نوسازی شهری انتخاب شد، یک منطقه کم ارتفاع در کنار مرکز تاریخی بود که در آن مرکز موسیقی و هنرهای پلاستیکی ساخته شد. معمار شهیر اسپانیایی، جولیو کانو لاسو (Julio Cano Lasso) برنده این قرارداد بود که در کمال ظرافت با ترکیب سنگ، کریستال و مس اقدام به طراحی ساختمان کرد. چهاردیواری مرکزی این مجموعه و حوض تزئینی پیرامون آن که تصویر خانه تئاتر را به طرز باشکوهی منعکس می‌کند، ترکیبی از یک حجم منطقی ارائه می‌کنند. اقدامات تأثیرگذار کمی نظیر ساخت گالری در امتداد نمای بیرونی و مشرف به مرکز تاریخی و به‌کارگیری شمه‌ای از سبک باروک در دکوراسیون داخلی، بر معماری سنتی گالیسیایی افزوده شد.

تالار کنفرانس گالیسیا که پارک موسیقی کامپوستلا بر آن محاط است.

امروزه در شهر سانتیاگو دِ کامپوستلا، شهر و دانشگاه یک کل جدایی‌ناپذیر به قدمت پنج قرن را تشکیل داده‌اند. دلیل تعریف پروژه مشترک عمران شهری که مناطق عمومی را برای استفاده شهروندان و دانشگاهیان آماده کرده است نیز به همین مسئله باز می‌گردد. با توجه به اهمیت اجتماعی و اعتبار عملکردی دانشگاه، تصمیم بر آن شد که پردیس شمالی جدید ساخته شود و این پردیس شمالی از طریق معبر پیاده که از میان تپه پدروسو (Pedroso) و مرکز تاریخی عبور می‌کرد، به بخش‌های مرکزی و جنوبی دانشگاه متصل می‌شد. این محدوده غربی از نظر زیست‌محیطی، یکی از زیباترین نقاط شهر است و در این پروژه تلاش‌های لازم برای حفاظت از این منظره استثنایی صورت گرفت.

پارک در حال ساخت دانشگاه ویستا آلگری (Vista Alegre)

در طرح جامع شهری، محل یک ملک خصوصی سابق برای ساخت سه ساختمان کوچک دانشگاهی (مرکز مطالعات پیشرفته، کتابخانه و آکادمی موسیقی) و یک اقامتگاه ساده برای معلمان در نظر گرفته شد. مقرر شد ساختمان اصلی به‌عنوان یک مرکز اروپایی نوسازی شود و با توجه به محدوده‌ای در لبه مرکز تاریخی که دارای خامه‌های مسکونی سنتی است، شمایل آن طراحی و سازگارسازی شود.

طراحی این پروژه که یک معمار برجسته ژاپنی بنام آراتا ایسوزاکی (Arata Isozaki) بود، نسبت به ایجاد انسجام میان باغ خصوصی با مجموعه مناطق سرسبز اطراف مرکز تاریخی توجه ویژه‌ای به خرج می‌داد و دیدگاه جدیدی نسبت به رمز و راز مجموعه تاریخی مطرح می‌کرد، این روند رشد و تکامل معماری که در خلاقیت‌های فوق‌العاده زیبای سبک‌های مختلف، متبلور می‌شود.

عملیات مدیریت و بازآفرینی

ائتلاف شهر به‌عنوان مجموعه‌ای از واحدهای مختلف اجرایی

درمان بهینه برای محافظت و ارتقای شهر تاریخی را در سه محور اصلی تعریف کرد: برنامه‌ریزی، اراده سیاسی و اجماع لازم میان بخش‌های اداری (اجرایی) و گرایش‌های سیاسی مختلف که در شورای شهر حضور دارند. وجود اراده سیاسی در شورای شهر برای موفقیت در اجرای کامل دستورالعمل‌های لازم از اهمیت فوق‌العاده‌ای برخوردار است (این فرایند باید از نظر گفت‌وگو با شهروندان برای حل مشکلات آن‌ها، بی‌عیب و نقص و دقیق باشد).

به لطف سال‌های جوبیلی (Jubilee) 1993 و 1999 میلادی و انتخاب سانتیاگو دِ کامپوستلا به‌عنوان یکی از شهرهای فرهنگی اروپا در سال 2000، برنامه ویژه‌ای به نام «کامپوستلا 93-99» با هدف دگرگون‌سازی و درعین‌حال حفاظت، مرمت و احیای میراث شهر کلید خورد. برای این منظور یک نهاد ویژه میراث فرهنگی با عنوان حمایت سلطنتی از شهر سانتیاگو (Real Patronato de la Ciudad de Santiago) زیر نظر دولت تأسیس شد. ریاست این واحد بر عهده پادشاه اسپانیا بوده و از سه سطح حکومتی (محلی، منطقه‌ای و ملی) و همچنین دانشگاه و کلیسا، نمایندگانی در این هیئت حضور دارند. هدف اصلی نهاد مذکور این بود که همه برنامه‌های کلی تحت یک راهبرد عمومی هدایت شود و هر سه سطح حکومت ملزم به اجرای برنامه‌های مذکور به‌صورت سالانه باشند. در این طرح، «سرمایه‌گذاری» کلان که معمولاً برای پروژه‌های عمرانی خارج از باروی شهر صورت می‌گیرد و ایضاً پروژه‌های داخل محدوده مرکز تاریخی، تحت پوشش قرار می‌گیرند. اقدامات مربوط به سرمایه‌گذاری عمده عملاً در سال 1998 تکمیل شد و امکانات رفاهی و زیرساخت‌های لازم برای ایفای نقش‌های جدید محول شده به شهر، تأمین شد. فعالیت‌های درون مرکز تاریخی، مقیاس کوچک‌تری داشتند و بیشتر حول اقداماتی چون حفاظت، مرمت و احیای ساختمان‌ها بوده و به مدت طولانی‌تری ادامه خواهند داشت.

نظام حامی سلطنتی (Real Patronato) برای اجرای این برنامه‌ها، یک نهاد اجرایی به نام ائتلاف (کنسرسیوم) شهر به ریاست شهردار و متشکل از 9 عضو تشکیل داد که هر یک از سه سطح حکومتی یک نماینده در این هیئت دارند. در خصوص شورای شهر، این مسئله اطمینان لازم نسبت به حضور همه گروه‌های سیاسی تشکیل‌دهنده آن را تأمین می‌کرد. در بخش بودجه، دولت 60 درصد، مقامات منطقه‌ای 35 درصد و شهرداری 5 درصد از بودجه کلی را تأمین می‌کنند. این نهاد بر مبنای اصل اجماع عمل می‌کند که به‌موجب آن تصمیمات باید به‌اتفاق آرا اتخاذ شوند. به‌طورکلی، مسئولیت پیشنهادات و پروژه‌های جدید پیشنهادی بر عهده مقامات محلی است. آن‌ها هرساله و هنگام تنظیم بودجه، پیشنهادات خود را ارائه می‌دهند که اکثر آن‌ها مبتنی بر اسناد برنامه‌ریزی بوده و به‌این‌ترتیب، ایده‌های صرفاً نمایشی جایگاهی در این پیشنهادات نداشته و فقط نیازهای قطعی مطرح می‌شوند. ارائه چنین پیشنهادهای قاطعی باعث می‌شود دستیابی به اجماع میان سه سطح حکومتی تسهیل شود.

این عملیات موفقیت‌آمیز بوده است زیرا فارغ از ظرفیت ذاتی خود شهر تاریخی، ایده پروژه به‌طور کامل توسط همه طرف‌های درگیر درک و پشتیبانی شده است (از طریق گفتگو میان سطوح مختلف دولت، هیئت حاکمه و تمایل به همکاری دولت و مخالفان آن).

مقامات محلی در سال 1998 میلادی برنامه جدیدی با عنوان «کامپوستلا 2000-2004» ارائه کردند که مکمل برنامه قبلی «کامپوستلا 93-99» بود. انتخاب سال 2004 به این دلیل بود که سال جوبیلی بعدی محسوب می‌شد. بودجه پیش‌بینی‌شده این برنامه در مرکز تاریخی عمدتاً شامل حفاظت، مرمت و احیای آثار تاریخی، مسکن سنتی، زیرساخت‌ها و اموال منقول مانند قطعه محراب یا آلتارپیس‌ها، ارگ‌ها و بایگانی‌ها و هزینه‌های جاری فعالیت‌های فرهنگی و گردشگری می‌شد.

دفتر احیاء: طرح تسهیل گری و سایر برنامه‌ها

یکی از جالب‌ترین ابتکارات کنسرسیوم، راه‌اندازی یک دفتر توان‌بخشی زیرمجموعه در سال 1994 بود که شامل یک گروه کوچک اما شایسته و مشتاق از معماران، اقتصاددانان، باستان‌شناسان و مستندسازان بود که انگیزه واقعی را در پشت تلاش‌های بازسازی ارائه می‌دهند. یکی از جالب‌ترین ابتکارات کنسرسیوم، راه‌اندازی یک دفتر احیای تابعه در سال 1994 بود که از یک گروه کوچک اما شایسته و مشتاق شامل معماران، اقتصاددانان، باستان‌شناسان و مستندنگاران تشکیل می‌شد و آن‌ها انگیزه واقعی نهفته در پس اقدامات احیا را فراهم می‌کردند. روش کار دفتر مذکور کاملاً با معیارهای بیانیه آمستردام (شورای اروپا، 1975) در مورد استفاده از رویکردهای یکپارچه برای حفاظت از میراث مصنوع مطابقت دارد. این دفتر به‌منظور حفظ بافت اجتماعی مرکز تاریخی و ایجاد شرایط مناسب برای تداوم حیات آن، از طریق تماس مستقیم و بی‌واسطه با مالکان و ساکنان، اولویت اقدامات را مشخص می‌نمود.

درحالی‌که کار بر اساس برنامه ویژه در مرحله اجرایی پیش برده می‌شد، برنامه‌ای با عنوان «طرح تسهیلگری» برای بهبود توان‌بخشی در سطحی وسیع‌تر، مطرح شد. یکی از نخستین چالش‌ها، ایجاد یا بازتولید فنون سنتی و انتقال‌یافته حفاظت و نگهداری از میراث فرهنگی بود. در مقوله احیاء آن‌قدر که تحلیل قبلی میان‌رشته‌ای، جمع‌آوری داده‌ها و ارزیابی مشکلات فنی، اقتصادی و اجتماعی با هدف ارائه پاسخ مناسب به مشکلات مرکز تاریخی موضوعیت دارد، مسئله مصالح یا یارانه اهمیت ندارد. اقدامات اجرایی در مرکز تاریخی بسیار پیچیده بود و کاری پرزحمت و نسبتاً غیرمعمول از جانب معماران را می‌طلبید. کارزار مرمت و حفاظت از این مکان میراثی با کار در بیرون ساختمان‌ها آغاز شد و شامل کار بر روی نما، لوله‌های زهکشی، چوب کاری و غیره می‌شد. مرحله دوم شامل «برنامه‌های تسهیلگری» پی‌درپی بود که علاوه بر جنبه عملی، رویکرد آموزشی نیز داشت و شهروندان را در مورد مزایای توان‌بخشی و احیاء و لزوم مشارکت جامعه در پیشبرد تکالیفی که به‌طور مشترک بر عهده مقامات دولتی و متخصصان فنی بود، توجیه می‌کرد؛ بنابراین عموم مردم دریافتند این عملیات که در پی برقراری مجدد هماهنگی میان معماری و طراحی داخلی است، به کل تاریخ شخصی و جمعی نهان در زیر لایه‌های متوالی ساختمان‌ها و محدوده‌های پیرامون آن‌ها مربوط می‌شود.

پس از راه‌اندازی دفتر فنی، کنسرسیوم برنامه بلندپروازانه‌ای را آغاز نمود؛ به‌این‌ترتیب که تعمیر و نگهداری ضروری مسکن را با حفظ حرمت و حفاظت از عناصر هویت‌بخش انواع مختلف معماری هماهنگ کند. افراد می‌توانند در زمینه برآورد حجم کار و هزینه انجام آن و همچنین انتخاب شرکت مناسب، از این دفتر کمک‌های فنی و اداری لازم را دریافت کنند. تماس نزدیک میان کارکنان فنی و شهروندان موجب هماهنگی میان پیش‌شرط‌های حیاتی برای حفاظت یکپارچه از میراث فرهنگی با نیازها و راهکارهای برون‌رفت از مشکل ساکنان شده است.

سازمان‌دهی نهادهای عملیاتی درگیر در این فرآیند برعهده این دفتر بود. حدود 30 شرکت رسمی موثق اجرای این برنامه را عهده‌دار شدند و توافق کردند که حداکثر بودجه مصوب به‌عنوان سقف هزینه کرد در نظر گرفته شود. شرکت‌ها با گذراندن دوره‌های عملی منظم در مورد فنون اجرایی، مواد و مصالح و تجارب حاصل از فعالیت‌های مدون تحت نظارت دائمی دفتر، صلاحیت‌های خود را ارتقاء دادند. معماران شهر کاملاً به این برنامه متعهد هستند و به‌صورت چرخشی کار می‌کنند، درحالی‌که سایر معماران جوان آموزش‌های دانشگاهی خود را تکمیل می‌کنند و از طریق کارگاه توان‌بخشی (Aula de Rehabilitacion) دانش تخصصی خود را تکمیل می‌کنند و در پروژه‌های طراحی و کارهای اجرایی همکاری و کمک می‌کنند.

به‌جز پروژه‌هایی که به‌واسطه پیچیدگی کار در رده «کارهای اصلی» قرار می‌گیرد (این پروژه‌ها توسط مالکان به معمارانی به انتخاب خودشان واگذار می‌شوند)، همه پروژه‌ها در دفتر فنی کلید می‌خورند. نقش آموزشی دفتر فنی در همه کارها بسیار حیاتی است و مستقیماً برای افراد درگیر با پروژه توضیح می‌دهد که چرا و چگونه توان‌بخشی انجام می‌شود. علاوه بر این، ارائه خدمات چندمنظوره در دفتر فنی (به کمک کارکنان فنی با صلاحیت‌های مختلف که زیر چتر یک کمیته کاری واحد عمل می‌کنند) باعث می‌شود مالکان و ساکنان به‌راحتی بر موانع بالقوه بر سر راه غلبه کنند و حتی در صورت لزوم، دفتر فنی آن‌ها را از ادامه هر کاری منصرف کند. این دفتر علاوه بر صدور دستورکار و برنامه‌های عملیاتی، روند اخذ مجوزهای شهرداری، گزارش‌های قبلی میراث تاریخی که توسط تیمی از باستان شناسان تهیه شده است، دریافت فهرستی از شرکت‌های واجد شرایط و اطلاعات مربوط به تأمین مالی و غیره را تسهیل می‌کند. به‌این‌ترتیب، دفتر مذکور یک نظام مبتنی بر تشریفات اداری سریع، کمک فنی کامل و تماس مستقیم شخصی با هر یک از متصدیان درگیر را فراهم می‌کند. آخرین کارکرد دفتر فنی که اهمیت کمتری نسبت به دیگر موارد ندارد، مداخله جزئی و منعطف به‌صورت مورد به مورد در راستای توان‌بخشی آثار است که البته با دستورالعمل‌های طرح ویژه مطابقت دارد. توان‌بخشی خفیف به‌عنوان ابزاری بهینه برای حفاظت از شهرهای تاریخی است که با «عملیات کلان» انجام شده در قالب برخی از طرح‌های نوسازی شهری تضاد دارد. برخلاف پروژه‌های کلان و ویژه که به شکلی غیرضروری در پی استانداردسازی راهکارها و برنامه‌های خود هستند، ماهیت «پراکنده» و تعدد عملیات در روش توان‌بخشی خفیف، حفظ تفاوت‌ها را به شکل مناسب تضمین می‌کند. به همین ترتیب، سرمایه‌گذاری در مسکن با وام یا بدون وام مقرون‌به‌صرفه بوده و این طرح به‌طورکلی مثبت ارزیابی می‌شود (شکل 12 – 7).

پس از اولین مرحله اجرای برنامه مسکن، عملیات موازی در اماکن تجاری آغاز شد و نماها و تأسیسات آن‌ها نیز مورد بهسازی واقع شدند و با مقررات امنیتی و بهداشتی تطبیق داده شدند. در مرحله بعدی، عملیات مرمت و حفاظت به ساختمان‌های خاص نظیر تئاترها، بازارها و کلیساها بسط پیدا کرد. ارقام ارائه‌شده در جداول 12 – 1 و 12 – 2 به‌طور خلاصه نتایج حاصله را ارائه می‌کند (Estevez, 2001).

نمونه‌ای از مداخله در فضای داخلی که توسط دفتر احیاء صورت پذیرفته است.

جدول 12 – 1 – برنامه مسکن (نوامبر 1994 لغایت اوت 1999)
 پزوتایورو
کل کارهای تکمیل‌شده183231817411011527
مجموع کارهای غیر یارانه‌ای12123712757285884
مجموع کارهای یارانه‌ای6199649003725643
تعداد کارهای انجام شده538 
میزان میانگین340579620468
متوسط یارانه11523186925
جدول 12 – 2 – برنامه اماکن تجاری (ژانویه 1996 لغایت اوت 1999)
 پزوتایورو
کل کارهای تکمیل‌شده1691921561016788
مجموع کارهای غیر یارانه‌ای123203319740403
مجموع کارهای یارانه‌ای45988836276375
تعداد کارهای انجام شده51 
میزان میانگین331749319936
متوسط یارانه9017425420

بیشتر مجوزهای صادرشده به‌صورت خصوصی و بدون استفاده از یارانه از سوی اداره احیاء درخواست شد و طی 2 سال پس از تصویب طرح ویژه به اوج خود رسید و پروژه‌های تکمیل‌شده زیر در آن زمره قرار می‌گیرند:

  • 90 ساختمان
  • 323 مسکن
  • 435 واحد تجاری
  • 8 هتل

این ارقام اهمیت اقدامات صورت گرفته در مرکز تاریخی را از نظر توسعه شهری و اقتصادی نشان می‌دهد.

جمع‌بندی‌های صورت گرفته از نتایج اقدامات توان‌بخشی نشان می‌دهد که فناوری‌های جدید، در صورت اجرای منسجم می‌توانند مشکلات بناهای تاریخی و حفاظت از ساختارهای سنتی را بدون تغییر ماهیت میراث، به شکلی رضایت‌بخش حل کنند. در ادامه به برخی از این نمونه‌ها اشاره می‌شود: ساخت‌وساز با چوب سبک که در مرکز تاریخی مطلوب بوده است؛ استفاده از راه‌حل کارهای جزئی و خفیف برای اجرای عایق صدا (در قالب ریخته‌گری)؛ استفاده از پنجره‌های سنتی برای تهویه داخلی در خانه‌ها؛ اجرای تأسیسات مدرن که با مشکل عمده‌ای مواجه نشدند؛ فناوری گچ کاری؛ و اتخاذ یک رویکرد جدید به قواعد سنتی، تهویه فضای سقف و غیره.

همه این‌ها ما را به این نتیجه می‌رساند که بهترین نوع مسکن، مسکنی است که به‌طور مداوم تعمیر و نگهداری شود و با نیازهایی که در طول زندگی ساکنان پدید می‌آید، سازگار شود. چنین تغییراتی را می‌توان با هزینه‌ای معقول انجام داد و شهروندانی که مایل به ادامه زندگی در این ساختمان‌ها هستند، می‌توانند از عهده آن برآیند.

مدیریت زیست‌محیطی

در دهه 1980، عملکرد شهر به‌عنوان پایتخت منطقه‌ای و افزایش هجوم گردشگران باعث افزایش فشار ترافیک وسایل نقلیه شد. در آغاز این دوره، حفاظت از مجموعه تاریخی در برابر این فشارها، موجب بروز نگرانی‌هایی جدی شده بود. با اقدامات جدیدی که برای کوتاه کردن مسافت حرکت در داخل شهر صورت گرفت، مردم تشویق شدند که به‌جای رانندگی پیاده‌روی کنند. یک هدف دیگر، کاهش تراکم تردد جاده‌ای در کل مرکز شهر با هدایت خودروها به مسیرهای جدیدی بود که به‌صورت رینگ و حلقه پیرامون هسته تاریخی ایجاد شدند.

دومین چالش بزرگ، نوسازی حمل‌ونقل عمومی بود. اکنون زیرساخت‌های اصلی (فرودگاه بین‌المللی با جابجایی 1.2 میلیون مسافر در سال، ایستگاه راه‌آهن با 2 میلیون مسافر و ایستگاه اتوبوس با 6 میلیون مسافر) از طریق حمل‌ونقل عمومی به مرکز شهر متصل شده‌اند.

هرروز حجم زیادی از ترافیک منطقه‌ای وارد شهر می‌شود که عمدتاً فعالیت‌های تجاری واقع در پس‌کرانه بزرگ جاذب آن‌ها هستند. علت این مسئله را باید در مواردی چون تمایل به ساخت مناطق مسکونی در شهرداری‌های مجاور در سال‌های اخیر که مقررات برنامه‌ریزی شهری آن‌ها سختگیری کمتری دارد، تشویق به تخریب انواع زیستگاه‌های سنتی و جابجایی‌های دانش آموزان به‌صورت دسته‌جمعی در تعطیلات آخر هفته جستجو نمود. ساختار حمل‌ونقل که تا 15 سال پیش عمدتاً شامل جاده‌هایی بود که از مرکز شهر خارج می‌شدند، با رینگ‌ها یا راه‌های حلقوی پیرامونی جایگزین شده‌اند و پاسخگوی ترافیک ایجاد شده توسط زیرساخت‌های اصلی فرامحلی هستند.

این شبکه جاده‌ای با یک بزرگراه بدون عوارض که دارای سه خروجی به مرکز شهر است و ترافیک بین شمال و جنوب گالیسیا را مدیریت می‌کند، گسترش می‌یابد. به‌موازات بزرگراه، یک معبر دو باندی شهری نیز در حال احداث است تا شهرک صنعتی را به شمال وصل کند و منطقه خدماتی را به جنوب مرتبط سازد تا از ورود به مرکز اجتناب شود. همان‌طور که در بالا گفته شد، عمده امکانات و تأسیسات عمومی و خصوصی موردنیاز برای یک پایتخت مدرن بالای این گذرگاه ساخته شده است که شامل شهرک صنعتی، بازار احشام، مرکز کنفرانس، مراکز خرید، مجتمع‌های ورزشی و بیمارستان‌ها می‌شود. این کاربری‌ها در اطراف مرکز تاریخی گروه‌بندی شده‌اند و هر یک از آن‌ها مجهز به پارکینگ بسیار بزرگی هستند.

در محیط‌های نزدیک مرکز تاریخی که به لحاظ باستان‌شناسی اهمیتی ندارد، 2300 فضای پارکینگ در یک موقعیت راهبردی ایجاد شد تا درعین‌حال، به ویژگی‌های عملکردی شهر تاریخی احترام لازم گذاشته شود. پارکینگ اتوبوس و خودرو ژان بیست و سوم که نقش بسیار مهمی در جابجایی وسایل نقلیه توریستی دارد نیز در زمره این پارکینگ‌ها بشمار می‌رود. بااین‌وجود و با توجه به این واقعیت که هر چه تعداد پارکینگ‌های ساخته‌شده در شهر افزایش یابد، ترافیک بیشتری به شهر تحمیل خواهد شد، حلقه دوم پارکینگ‌ها با ظرفیت 2400 فضا در حال ساخت است. همچنین در فاصله دورتر از مرکز و در نزدیکی مسیر جاده‌های اصلی به داخل شهر، 5600 جای پارک دیگر وجود دارد که با سرویس حمل‌ونقل اتوبوس به مرکز شهر متصل می‌شوند.

در خصوص ترافیک روزانه ناشی از حمل‌ونقل از شهرهای مجاور و در راستای رعایت محدودیت‌های اعمال‌شده شهری در چارچوب مقررات منطقه‌ای، توافقنامه‌ای برای اجرای یک طرح حمل‌ونقل عمومی ترکیبی در دست مذاکره است که دسترسی را بهبود می‌بخشد و در نتیجه استفاده از حمل‌ونقل خصوصی را محدود کند.

شهرداری سیاست‌هایی را برای تنظیم ترافیک موتوری و عابران پیاده در داخل مرکز تاریخی آغاز کرده است. این برنامه صرفاً جلوگیری از حرکت وسایل نقلیه نیست بلکه در قالب یک جدول زمان‌بندی و دستورالعمل‌های کاربری، تنظیم زمان بارگیری و تخلیه کامیون‌ها و محدودیت در وزن وسایل نقلیه است. این برنامه حتی از ساعت 11 صبح به بعد که تردد عمومی وسایل نقلیه متوقف می‌شود، مقررات ویژه‌ای برای دسترسی ساکنان دارد. برای کاربران و ساکنان بافت باید به‌طور مداوم در خصوص این رویکرد توضیحات لازم ارائه شود، زیرا اعطای مجوز تردد بیش‌ازحد معمول به کاربران می‌تواند تراکم ترافیک را به سطوح بالای قبلی خود برساند و عملاً ممکن است اثربخشی سیستم مانع از بین برود. علاوه بر این، مبلمان خیابانی به حداقل ممکن کاهش یافته و بر اساس یک جانمایی راهبردی تلاش شده است تا به فراخور از آن برای ممانعت از تردد موتوری یا عابران پیاده استفاده شود یا اینکه این جریان حرکتی را تسهیل کند.

این رویکرد باعث شده است که تا امروز هیچ‌گاه سطح آلودگی از حد معقول فراتر نرود. کنترل کیفیت هوا به‌طور نظام‌مند و 24 ساعته در منطقه اطراف مرکز تاریخی که بیشترین ترافیک را دارد انجام می‌شود و نتایج آن رضایت‌بخش بوده است.

مدیریت میراث فرهنگی و گردشگری

طی دهه آخر قرن بیستم، مدیریت شهری به این نتیجه رسیده است گردشگری که تا همین اواخر به‌عنوان یک منبع عالی برای فعالیت‌های اقتصادی مطرح بود، ابعاد به‌مراتب گسترده‌تری دارد و در نتیجه به یک معضل تبدیل می‌شود. تداوم دائمی سال‌های جوبیلی در سال‌های 1993، 1999 و 2004 میلادی و رویدادهای عمومی فرهنگی که در سال 2000 به اوج خود رسید، منجر به ازدیاد زائران، گردشگران و بازدیدکنندگان از سانتیاگو د کامپوستلا شده است و مجموع تعداد بازدیدکنندگان در سال 1999 معادل 9 میلیون نفر برآورد شده است. این هجوم فصلی به‌طور کامل روند زندگی روزمره را مختل می‌کند. بازدید از این شهر به دلایل زیادی در سال‌های اخیر رواج یافته است. پدیده «جاده سانتیاگو» به‌عنوان مسیر زیارتی مقوله‌ای است علاقه مردم سراسر اروپا و سایر نقاط جهان و علی‌الخصوص جوانان را برانگیخته است. دلیل این مسئله را باید بالاتر و فراتر از هر دلیل مذهبی در خلق احساس جدیدی از تعلق به اروپا و میل مدرن ماجراجویی جستجو کرد. همچنین میراث این شهر کیفیت بالای غیرقابل انکاری دارد و درجه بالای حفاظت از آن و همچنین جوش‌وخروش فعالیت‌هایی که آن را روزانه متحول می‌کند، سانتیاگو را به یکی از نقاط دیدنی اروپا تبدیل کرده است. بخش خصوصی به‌خوبی به این تقاضا پاسخ داده است: هتل‌های کوچک مقبولی در مرکز تاریخی افتتاح می‌شوند و هتل‌های زنجیره‌ای بزرگ در مناطقی که برای این منظور اختصاص داده شده‌اند، راه‌اندازی می‌شوند.

بااین‌حال، نباید از برخی جنبه‌های گردشگری که بعضاً می‌تواند حریصانه یا حتی غارتگرانه باشد غافل شد، زیرا واقعیت این است که میراث فرهنگی تجدیدناپذیر است و محصولی مصرفی نیست، درواقع با ظهور اولین نشانه‌های آسیب به اقلام اساسی نیاز به توجه فوری دارد. ما باید از «بلعیدن» صرف گردشگری به سمت «هضم» آن حرکت کنیم و این اصل بی‌اعتبار «هر چه بزرگ‌تر، بهتر» را نادیده بگیریم. مطابق با دستورالعمل‌های طرح، این شهر از زیرساخت‌ها و امکانات کافی برای جذب گردشگری برخوردار شده است، اگرچه هنگامی‌که تابستان کلیسای جامع و اطراف آن با خیل خروشان گردشگر مواجه می‌شوند، این امر محقق نمی‌شود. این مسئله‌ای است که شهر، حاشیه شهر و کل منطقه باید نهایت تلاش خود را برای به ثمر رسیدن آن مبذول دارند و نیازمند انجام توافق بین مقامات و سایر شهرهای کوچک و بزرگ است. ما نیازمند آموزش یک بخش حرفه‌ای هستیم که نتایج را به‌صورت کمی اندازه‌گیری کند و دیدگاهی پویا از گردشگری را در بین شهروندان تقویت کند. مخلص کلام، سازمان باید کل محدوده جغرافیایی را در طول سال پوشش داده و معیارهای پایداری را در فعالیت‌های گردشگری دخیل کند.

در همین راستا، شهرداری یک طرح آبرومند گردشگری تدوین کرده است. هدف آن حل مشکلاتی است که هم بخش دولتی و هم بخش خصوصی را درگیر می‌کند و برای تسهیل اقدام سریع و مؤثر، یک شرکت مدیریت دولتی با مشارکت بخش خصوصی راه‌اندازی خواهد شد. امید است که این امر به‌زودی تأثیرگذار باشد.

پایداری

از زمان پیشنهاد اولیه برای نوسازی شهر، نگرانی در مورد مقوله پایداری دائماً وجود داشته است. سیاست توسعه شهری در دهه‌های گذشته منجر به وضعیتی مشکل‌ساز از نظر تحرک، کیفیت محیطی، بازتولید جمعیت و تنوع فعالیت‌ها در مرکز تاریخی شده بود؛ بنابراین، یکی از اهداف اصلی ساماندهی مجدد رشد شهری و برنامه احیای میراث مصنوع، بازگرداندن تعادل بین بخش‌های مختلف شهر است و تلاش می‌شود یک‌بار دیگر اصول سنتی مربوط به استفاده منطقی از فضا و منابع در دستورالعمل سکونت‌پذیری گنجانده شود.

اشاره به برخی از این جنبه‌ها خالی از لطف نیست.

  • در پروژه‌های اجرایی میراثی و به‌ویژه خانه‌های موجود در مرکز تاریخی (جایی که بهبود کیفیت زندگی ساکنان یک هدف اولویت‌دار است) مصالح ساختمانی و راه‌حل‌ها مربوط به آثار اهمیت بالایی دارد.
  • ایجاد یک مرکز اقتصادی جدید با محوریت یک جاده کمربندی که علاوه بر اجتناب از فشار بیش‌ازحد بر محله تاریخی، امکان ساخت کمربندی به طول 500000 متر فضای سبز در اطراف آن را فراهم کرده است.
  • با ساخت یک کارخانه جدید بازیافت که تنها کارخانه در گالیسیا است که استانداردهای اتحادیه اروپا را برآورده می‌کند، مشکل حذف ضایعات برای یک دوره 10 ساله به‌طور مطلوبی حل شده است. تا زمانی که این نیروگاه به حداکثر ظرفیت تصفیه خود برسد، فاز دوم عملیاتی خواهد شد و منطقه دارای سیستم یکپارچه تصفیه پسماند خواهد بود. همین امر در مورد فاضلاب نیز صادق است؛ حتی اگر جمعیت با سرعت فعلی به رشد خود ادامه دهد، برای تضمین اثربخشی تصفیه‌خانه ظرفیت آن افزایش یافته است.
  • علیرغم نرخ بالای بیکاری که در اسپانیا عمومیت دارد، فعالیت‌های اقتصادی متنوع با بخش خدمات قوی بهبود قابل‌ملاحظه‌ای در سطح اشتغال ایجاد کرده است که از نظر اجتماعی موضوع مهمی بشمار می‌رود.
  • مجموعه‌ای حرفه‌ای و کارآمد از متخصصان امور خدمات رفاهی اجتماعی توانسته‌اند حلبی‌آبادهای شهر را از بین ببرند و برنامه‌هایی دائمی برای مقابله با گروه‌هایی که در معرض خطر انزوای اجتماعی قرار دارند، ارائه دهند.

نتیجه‌گیری

این فصل به مسائل برنامه‌ریزی، توان‌بخشی و توسعه عمومی و اختصاصی شهر سانتیاگو دِ کامپوستلا پرداخته است. برنامه حفاظت از میراث معماری آن به مدت 12 سال اقدامات منسجم و یکپارچه خود را با کمک یک گروه فنی و سیاسی عالی پیش برده است. بااین‌حال، باید پذیرفت که ما با مشکلات بسیار زیادی مواجه شدیم. توافق سیاسی بر سر راه‌اندازی کنسرسیوم شهر یک فرآیند بسیار پیچیده بود، همچنین تلاش برای آشنا کردن شهروندان با طرز فکر توان‌بخشی نیز کار دشواری بود، زیرا آن‌ها دیدگاهی فردگرایانه داشتند که معمولاً برای به دست آوردن هر آنچه می‌خواهند تلاش می‌کردند و معمولاً این تلاش به قیمت از بین بردن میراث تمام شده بود. علاوه بر این، معرفی سیاست‌های پیاده راه‌سازی و جلوگیری از زمین‌خواری‌هایی که با هدف بهره‌برداری از میراث مصنوع و به قیمت تخریب بافت اجتماعی صورت می‌گرفت، بسیار دشوار بود.

بااین‌حال پس از غلبه بر این مشکلات، شهر و کارکنان فنی کاملاً از نتایج کار خود راضی بودند. این مهم در تعدد جوایز مهم بین‌المللی که به این شهر اعطا شده است، منعکس می‌شود. ازجمله این جوایز می‌توان به «جایزه اروپا» از سوی اتحادیه اروپا، جایزه بنیاد سلطنتی تولدو، جایزه فلورانس، جایزه مانوئل دِ لا دهسا، جایزه گوبیو و جایزه برنامه‌ریزی شهری (جایزه اتحادیه اروپا که هر چهار سال یک‌بار به شهری که با موفقیت به چالش‌های آینده خود پاسخ داده است، اعطا می‌شود) در سال 1998 اشاره نمود.