برگرفته از دفتر ششم مجموعه پژوهشهای بنيادی گروه پژوهش دفتر فنی معاونت حفظ و احیای سازمان میراث فرهنگی
نظريهها، آرا و اصطلاحهاي حفاظت بناها، محوطهها، و شهرهاي تاريخي جهان– زمستان ۱۳۷۹
دوره بين قرن پانزدهم تا قرن نوزدهم، نشاندهنده تغييرات بنياديني است كه باعث بهوجود آمدن دنياي ’مدرن‘[1] شدهاست. همراه با آن، تغييراتی در مفاهيم مدرن تاريخي و ميراث فرهنگي نيز بوجود آمد. بسياري از اين تغييرات در نيمه دوّم قرن هجدهم رخ داد كه ريشه در توسعه اقتصادي، سياسي، علمي و فرهنگي اروپایيان دارد. از نظر سياسي اين دوره با تغييرات شديد اجتماعي و سياسي مشخص ميشود. اين تغييرات اساساً از انقلاب فرانسه آغاز شدهبود اين دوره همچنين به عنوان عصر روشن فكري متمايز ميشود منجر به يك جنبش روشنفكرانه[2] شد كه با ارتباط خاص متقابل مفاهيم خدا، عقل، طبيعت و انسان مورد توجه قرارميگيرد.
پيشرفتهاي قابل توجهي در تفكر علمي و اطلاعات تكنيكي وجود داشت كه بنياني را براي انواع جديد توسعه صنعتي، كشاورزي و پزشكي بوجود آورد و منجر به افزايش جمعيت در مناطق شهري شد. همراهي با آن انواع جديدي از شهرها، ادارات، سيستمهاي ارتباطي جديد در مقياس جهاني و ارتباط جديد جامعه با ساختمانهاي سنتي، محلهاي سكونت و استفاده از زمين توسعه يافتهاند. در همين دوره تغييرات اساسي در مفاهيم هنر، تاريخ[3] و ميراث[4] بهوجود آمد، همانطور كه ارتباط انسان با طبيعت و جهان نيز تغيير كرد. تا قرن هفدهم مفهوم افلاطوني ’محاكات‘[5] اساس تعبير اشيای مشهود و نامشهود و ارتباطات آنها بوده امّا تغييري بنيادي در ماهيت ارتباط انسان با جهان شروع شد. مبناي اين ارتباط شناخت بود.
”دكارت“ و ”لايب نيتز“ اعلام كردند رياضيات و ساير علوم مرجعهاي اساسي براي شناخت هستند. مفاهيم انتزاعي دكارت» و افكار تجربي توسط ”كانت“ در ”نقد عقل محض“ تركيب شد و مرجعي بنيادي را براي فلسفه مدرن ايجاد كرد. اعتقاد به ارزشهاي مطلق الهي زير سؤال قرارگرفت و تاريخ به عنوان مجموعهاي از تجربيات اجتماعي تفسير شد و نشان دهنده اين بود كه فرهنگ ادوار و مناطق مختلف ميتواند سبك و روح هدايتگر خود را داشته باشد.
اطلاعات تاريخي درباره رسوم و رفتارها، بنيان تازهاي را براي نوشتن تاريخ فرهنگي شكل داد. اين بنيان منتهي به كثرتگرايي فرهنگي و بازشناسي ملتها همراه با فرهنگها و ارزشهاي متفاوت شد. مفهوم جديد تاريخگرايانه به تصور كارهاي هنري و ساختمانهاي تاريخي، به عنوان شيء ’منحصر به فرد‘ انجاميد. و ارزش محافظت بهعنوان تعبيري از يك فرهنگ خاص و انعكاسي از هويت ملّي تلقي شد. مفاهيم جديد تاريخ و زيباييشناسي بخش اساسي فرهنگ غربي شد، كشف مجدد فرهنگ عامه حس هويت ملي را گسترش داد و تولدي دوباره به سنتهاي ملّي بخشيدكه شامل تولد مجدد زبانهاي فراموش شده نيز گرديد، در قرن نوزدهم حتي تمايل به ابداع سنتها نيز وجود داشت، همانطور كه در هند و انگلستان و آفريقا نيز ديده ميشود.
در تاريخ حفاظت و نگهداري از داراييهاي ملي قرن هجدهم، به مفاهيمي كه دربرگيرنده سؤالهايي از شيء اصلي در برابر رونوشت (كپي) شيء بود نيز بسيار با اهميت شد، به همين دليل توجه انتقادي جديدي نسبت به دوران قديم بوجود آمد، و تأكيد شد كه مجسمههاي قديمي به عنوان دستاورد تاريخ هنر بسيار مهم هستند. اهميت مجسمهها هم به خاطر ارزش هنرشان و هم به عنوان درسي براي هنرمندان معاصر بود. همراه با آشنايي با كارهاي هنري به عنوان يك اثر «اصيل»، توجه زيادي به ’زنگارهها‘[6] كه از گذر زمان بر مجسمهها و نقاشيهاي قديمي ايجاد شدهبود، شد. در انگلستان به واسطه تحسين باغهاي كلاسيك، تمام توجهات به سوي ويرانههاي خوش منظره و چيزهاي قديمي و ملي و صومعههاي قديمي منحرف شد.
انقلاب فرانسه پلي بود كه مردم به واسطه آن، به دوران جديد وارد شدند، در واقع يك برخورد ماندگار و قديمي از زندگي مردم و ملتها بود و باعث قويتر شدن آگاهي نسبت به تاريخ شد؛ انقلاب فرانسه يكي از نيروهايي بود كه منجر به ’رمانتيسيزم‘[7] در اواخر قرن هجدهم شد. اين جنبش قدرتمند در ابتدا با نپذيرفتن ’ركوكو‘[8] آغاز و تا زمان به وجود آمدن رئاليسم قرن نوزدهم هم ادامه يافت، مهمترين ارزشي كه رمانتيسيزم به وجود آورد حساسيت و اصالت احساسي هنرمندان بود كه به تنهايي نمايانگر كار قومي بود، در مقابل ارزشهاي جهاني ’كلاسيسيزم‘[9]، هركار رمانتيك يك كار منحصر به فرد بود.
در طول انقلاب فرانسه داراييهاي كليسا و بناهاي يادبود كه نشاندهنده برتريهاي گذشته بود به عنوان نشانههايي از كمال گذشته تصور ميشد، در همان زمان آگاهي نسبت به ارزش آن ساختارها به عنوان مصداقي از موفقيتهاي گذشته مردمي كه حالا يك ملت را شكل ميدادند به وجود آمد. در فرانسه محافظت از چنين ميراثهايي بوسيله دولت نوپا در طول انقلاب كنترل ميشد كه واضحترين آنها بناهاي يادبود ملي بود.
مسئله مهم در حفاظت مدرن[10] بحث ارزشهاست كه به نظر ميرسد اكنون به يك محصول تبديل شدهاست، در واقع با تصوراتي كه به واسطه پيشرفت در زمينه اقتصادي بوجود آمدهاست، بحث ارزش يكي از مطالب اساسي در نظريه ”ماركس“ است. جنبش حفاظت كه بر بازشناسي و تنوع فرهنگي مبتني بود، معيارهايي براي درك ارزشها، مفاهيم و بناهاي يادبود تاريخي و حتي براي تخريب و نگهداري ساختمانهاي قديمي بوجود آورد.
پيشرفت نظريههاي حفاظت مدرن[11]، به عنوان يك روند فكري تكامل يافت، در طول قرن بيستم به ويژه بعداز جنگ جهاني دوم محافظت از ميراث فرهنگي مورد توجه نهادهاي بينالمللي همچون ”يونسكو“ و ”ايكوموس“ قرارگرفت. اكنون ميراث فرهنگي و ثروتهاي تاريخي از بناهاي يادبود تاريخي كارهاي هنري به مجموعههاي قومنگاري، بافتهاي تاريخي شهرها، دهكده، شهرها، دهكدهها و مناظر گسترش يافتهاست، زيادشدن مقياس و تنوع كارها و لزومبازشناسي تنوع در فرهنگها و موقعيتهاي مختلف، نياز به ارزيابي نظريههاي مختلف حفاظت و روشهاي مختلف را ميطلبد. از اينرو شناخت نظريههاي متنوع حفاظت ميتواند روش خوبي براي شناخت بنيانهاي مرمت آن باشد.
[1] . واژه «مدرن» نخستين بار در سال 1585 به مفهوم «زمان حاضر» يا «اخير» ثبت شدهاست. كلمه مدرن، نخست به معناي «آغاز شدن در اين زمان»، «اكنون» و «وجود داشتن» بودهاست، در آغاز سده شانزدهم اين اصطلاح در برابر اصطلاح «باستاني» بكار ميرفته است. اين واژه اكنون به چيزهاي مربوط به زمان حال و ويژگيهاي زمان حاضر و معاصر (مانند تفكر مدرن) و يا مربوط به شيوههاي پيشرفته (مانند هنر مدرن) به كار ميرود.
[2] . Inlightenment Movement
[3] . كالينگود ( R.G Collingwood ) معتقداست كه ولتر ( Voltair ) «فلسفه تاريخ» را در قرن هجدهم ابداع كرد، امّا بعدها از آن به عنوان تاريخ علمي يا تاريخ نقادانه استفاده شد. در اين مفهوم، تاريخ به جاي اينكه به نقل داستانهاي كهن بپردازد، خودش تصميم ميگيرد و درباره رفتار انسانها، تحقيق علمي ميكند. اين ويژگي تاريخگرايانه ( historicity ) دوران جديد، اساسيترين عامل جديدي بود كه منجر به پيدايش «جنبش محافظت جديد» ( Modern Conservation Movment ) شد.
[4] . دو انگيزه اصلي براي توجه جديد (مدرن) به ميراث را ميتوان به دو دليل دانست: 1. به حسّ تاريخي و رومانتيك و حسرت به گذشته ( romontic nostalgia ) و 2. احترام و ارزش قائل شدن براي كيفيات بدست آمده از گذشته و تمايل به يادگرفتن از گذشته. از همين رو برنامه 1989 يونسكو دورنماي كامل اينچنين ميراث فرهنگي را اينگونه تعريف ميكند: «ميراث فرهنگي به مجموعه كامل از نشانههاـ هم هنري و هم نمادينـ كه توسط همه فرهنگها و يا هر نوع انساني ساخته شود گفته ميشود… و همچنين نگهداري ( Preservation ) و نمايشِ ( Presentation ) ميراث فرهنگي، سنگ بناي هر سياست فرهنگي است».
[5] . mimesis
[6] . بافت و رنگ يا جرمي كه براثر مرور زمان و اكسايش و عوامل ديگر روي شيء را فراميگيرد.
[7] . Romanticism : مكتب ادبي و هنري در اواخر قرن هجدهم، واكنشي انقلابي عليه اصول مقرر و قالبهاي رسمي مكتب كلاسيك قيام كرد و بنايش بر: تخيل و رؤيا، سنت شكني، شور شاعرانه، مضامين عادي در شرح احوال مردم عادي و عشق آتشين به طبيعت و زندگي طبيعي است.
[8] . Rococo : شيوه هنري در اروپا در ميانه سده هجدهم، كه انباشته بود از عناصر تزييني با خطوط خميده و رنگهاي تابناك و نيز انواع ريزهكاريهاي صدفي و مرجاني شكل درهمآميخته كه جنبه انحطاطي داشت و در فرانسه به اوج خود رسيد، به خصوص در زمينه معماري و مبلسازي و اثاث تجملي.
[9] . Classicism : مكتب ادبي و هنري كه آغازش به تمدن يوناني در قرن پنجم ق.م ميرسد و طي قرون بسيار مبتني بودهاست بر پيروي از اصولي منطقي و پايدار چون قالب هنري، نظم، سنتپرستي، سادگي، تعادل و اعتدال، تناسب اجزاء، و والامنشي.
[10] . حفاظت و مرمت معماري جديد، استحكامبخشي و تعمير يا بازسازي ساختمانهايي است كه از نظر تاريخي، فرهنگي يا ويژگيهاي معماري ارزشمند هستند، تاريخ حفاظت از ساختمان همراه با مشكلات زيباييشناسي و ايدئولوژيكي همراه بودهاست. آيا اين عمل اساساً انجامپذير هست يا نه و اگر هست، مرمّت تا چه حد بايد در ساختار اصلي مداخله كند. اصول محاظفت مدرن، همانطور كه در منشور ونيز نيز مطرح شده، مبتني بر ويژگيهاي خاصي است. محافظت مدرن شامل حداقل مداخله، قابل اطمينان ساختن استحكامات و مستحكمكردن قسمتهاي باقي مانده به همان شكلي كه هستند و مانع شدن از تخريب بيشتر ساختمان است. محافظت شامل برگرداندن شيء (آنچه كه عمل مرمّت برروي آن انجام ميگيرد) به حالت شناخته شده اوليه است به وسيلة برطرف كردن اضافات و يا دوباره سازي قسمتهاي موجود ولي بدون اضافه كردن هيچ مصالح جديد است، همچنين حفاظت برگرداندن شي تا حد امكان به حالت شناخته شده اوليه است به واسطة مصالحي كه در آن بكار برده ميشودـ چه كهنه و چه نوـ درآن قابل تشخيص باشد. محافظت معماري ممكن است شامل اصلاح و تغيير يك ساختمان و مناسب كردن آن براي استفادههاي جديد و سازگار با آن باشد. (به نقل از ديكشنري هنر).
[11] . براي آگاهي بيشتر از سير تاريخي حفاظت معماري، ميتوانيد به پيوست (1) مراجعه كنيد.