برگرفته از کتاب «آشنایی با حفاظت از ساختمانهای تاریخی» تالیف «مایکل فورسیث»
فصل پانزدهم
نویسنده: آدریان استنینگ و جف ایوانز
مترجم: سعید محمودکلایه
پیشگفتار
بناهای تاریخی در تملک افراد بسیار متفاوتی است که اشخاص خصوصی (حدود دوسوم املاک ثبتی در اختیار این افراد است)، اتحادیههای حفاظتی ملی یا محلی، نهادهای تجاری و نهادهای مختلف مرتبط با کلیسا را شامل میشوند. تعداد بسیار کمی از این کارفرماها به لحاظ مالی در شرایطی ایده آلی قرار دارند؛
بااینحال، هزینه تعمیرات در بناهای تاریخی ثبتشده بهطور میانگین 4.7 برابر بیشتر از بناهای غیرثبتی و ساختارهایی است که حفاظتشده محسوب نمیشوند[1]. اصولاً در برآوردها این احتمال میرود که مرمت یک بنای تاریخی، هزینهای بیشتر از احداث بنایی با ابعاد یکسان داشته باشد و حتی در ارزیابیهای حفاظتی چنین آمده است:
مالکان بنا یا سازندگانی که تجهیز، بازپیرایی و نوسازی یک ساختمان قدیمی را برتر از احداث بنایی جدید میدانند، چنانچه بفهمند پروژههای تجهیز، بازپیرایی و نوسازی هزینهای بیش از 80 درصد احداث یک بنای جدید را در پی خواهد داشت، احتمالاً شگفتزده میشوند؛ این نسبت اغلب در حدود دوسوم است[2].
علاوه بر این، انجام پروژههای مرمتی مدتزمان بیشتری طول میکشد؛ چنانچه احداث ساختمانی به ارزش یکمیلیون پوند نیازمند صرف 6 ماه زمان باشد، آنگاه برای یک قرارداد مرمتی به ارزش یکمیلیون پوند، ممکن است یک سال یا بیشتر زمان نیاز داشته باشیم. بهاینترتیب، برآورد و نظارت بر هزینهها میتواند نقش مهمی در طرحهای مرمت بناهای تاریخی ایفا کند و برای این منظور میتوان از یک کارشناس مجرب متره و برآورد یا فردی حرفهای که از مهارتهای مشابهی برخوردار باشد، بهعنوان یکی از اعضای بسیار مهم گروه حفاظت استفاده کرد.
در اینجا این سؤال مطرح میشود که چرا پروژههای مرمتی بسیار پرهزینه هستند؟ چند دلیل اصلی برای این موضوع وجود دارد که هریک با پیامدهای مالی، در فاصله بین آغاز تا پایان یک طرح همراه هستند. این عوامل را میتوان بهعنوان (1) خطرپذیری (2) پیچیدگی و کیفیت (3) وجود نهادهای ناظر و تأمینکننده کمکهزینههای مالی در نظر گرفت.
خطرپذیری[3]
برای ساختوساز در اراضی بکر میتوان طراحی و اقدامات اجرایی را بهصورت کاملاً از پیش تعیینشده انجام داد و احتمال عدمتغییر طراحی یا اقدامات اجرایی از ابتدا تا انتها کار وجود دارد. در حین کار روی بناهای تاریخی چنین امکانی وجود ندارد، چراکه خطرپذیری ذاتی ناشی از شرایط ناشناخته و پیشبینینشده در چنین بناهایی، بهراحتی میتواند برآورد هزینه اولیه را به مخاطره انداخته و اثرات نامطلوبی بر هزینه نهایی داشته باشد.
بهطورمعمول در برخی از موارد، انجام گمانهزنی و بررسی کالبدی بنا بهاندازه کافی و بهمنظور آگاهی کامل از وضعیت کنونی آن میسر است و در برخی موارد دیگر، بههیچوجه امکان چنین بررسیهایی وجود ندارد. هیچکس نمیتواند پیشبینی کند که در پشت قاببندیها، زیر فضاهای خالی کف اتاقها، در فضای زیرشیروانی (نظیر وجود خفاشها و پرستوها) و مواردی ازایندست با چه موضوعاتی مواجه خواهیم بود.
هنگام اجرای پروژه فقط مشکلات پیشبینینشده نیستند که روی هزینه تأثیر میگذارند، بلکه زمان صرف شده برای یافتن یک راهکار مناسب نیز میتواند حائز اهمیت باشد. دستیابی به این راهکارها همیشه آسان نیست و ممکن است مستلزم مشورت با سایر متخصصان باشد. همچنین ممکن است اجرای چنین راهکارهایی نیازمند اخذ مجوز از مسئولان و نهادهایی باشد که تأمین اعتبارات را بر عهده دارند.
بروز تأخیر بسیار زیاد در پروژه، میتواند منجر به ادعای مالی[4] (کلیم) از جانب پیمانکار به خاطر زمان «ازدسترفته» شود. برای مواجهه مناسب با مشکلات احتمالی و غلبه بر با آنها بهنحویکه تأثیری بر بودجه کلی طرح نداشته باشد، بهتر است که مدت قرارداد را بیشتر از برآورد اولیه پیمانکار تنظیم کنیم. بهعلاوه، داشتن زمان کافی امکان بررسی نمونه مصالح و فن شناسی بنا را به حد کافی فراهم میکند.
این موضوع بهویژه در مرحله برآورد و تهیه برنامه زمانبندی یا شرح عملیات واجد اهمیت است و در مقایسه با پروژههای ساختوساز جدید، در مرحله برگزاری مناقصه برای انتخاب پیمانکاران پروژههای مرمتی باید از روشهای متفاوتی بهره برد. در این مرحله، بیشترین میزان تردید و متعاقباً خطرپذیری در برآورد دقیق هزینهها وجود دارد؛ در این مرحله معمولاً برآورد و تخمین عیوب و خرابیهای بخشهای آشکار امکانپذیر است و ازاینرو، تعیین راهکار مرمتی مناسب برای مسائل پنهان تنها پس از مشهود شدن آسیبها میسر خواهد بود.
ممکن است امکان تحقیق و بررسی کامل بهواسطه محدودیت زمانبندی، اشغال بنا توسط سکنه یا عدم تملک قطعی ساختمان توسط کارفرما وجود نداشته باشد؛ علاوه بر این، ممکن است که اقدامات پژوهشی در این مرحله کارفرما را متعهد به تداوم انجام اقدامات مذکور سازد.
معمار و ارزیاب طرح باید بر اساس تجربیات و تا حد امکان بر اساس بررسی دقیق محوطه، نظرات کارشناسی دقیقی را در خصوص مشکلات احتمالی و راهکارهای مناسب برای آنها ارائه دهد. این بررسیها ممکن است محدود به بلند کردن مصالح و صفحات کفسازی، بررسی فضای زیرشیروانی، بازرسی پلکان مارپیچ یک کلیسا با دوربین دوچشمی یا ارزیابی ناودانهای سربی رخبامها باشد و بهاینترتیب، مشخص شود که میزان فرسایش سطح دیوارها تا چه حدی بوده و آیا پوسیدگی تیرهای چوبی محدود به قسمتهای انتهایی آن میشود یا اینکه نیازمند تقویت کامل با تیرهای چندلایه هستند. درعینحال، گزارش مهندس سازه نیز میتواند تأثیر مهمی در برآورد هزینهها داشته باشد.
یک مشاور ارزیابی از هزینههای پروژه که تجربه کافی نداشته باشد، تنها به مواردی میپردازد که در بررسیهای صورت گرفته در محوطه مشخص شدهاند و بهاینترتیب، تخمین هزینهها یا صورت ریز برآورد طرح با دقت لازم تهیه نخواهند شد؛ برای مثال، ممکن است برآورد هزینه اجرای دوباره یک سقف بدون در نظر گرفتن هزینه لازم برای تعمیر تیرهای چوبی فرسوده محاسبه شود. بهاینترتیب، مشاور در تمام طول پروژه با کشمکشهایی ازایندست مواجه میشود، اعتبار و محبوبیت خود را در نزد کارفرما و سایر اعضای گروه از دست داده و مجبور خواهد بود تا زمان بیشتری به این پروژه اختصاص دهد.
از سوی دیگر، یک مشاور بسیار محتاط به نتایج بررسیهای صورت گرفته از محوطه اکتفا نکرده و تمامی مشکلات احتمالی پنهان را نیز مدنظر قرار میدهد؛ بهاینترتیب تا حد امکان از تحمیل بار مالی بیشازحد بر دوش پروژه جلوگیری شده یا حداقل مجوزی برای بالاتر اعلام کردن هزینه کار روزانه در اختیار پیمانکار قرار میگیرد. یک کارشناس مجرب متره و برآورد در محاسبات خود علاوه بر مواردی که در بررسی محوطه بدان اشاره شده است، مسائلی که احتمال وقوع آنها وجود داشته اما ممکن است در این مرحله پنهان مانده باشند (خطرپذیری محاسبه شده[5]) را مدنظر قرار میدهد. در ابتدای کار ممکن است اینطور به نظر برسد که ارزیابی صورت گرفته تا حدی بیشتر از نیاز واقعی پروژه خواهد بود، اما بهطورمعمول در پایان پروژه مشخص میشود که به اختصاص این بودجه احتیاطی مازاد، نیاز بوده است.
پیچیدگی و کیفیت[6]
برای ساختوساز در اراضی بکر، عموماً مراجعه به اصطلاحات، تعاریف، دستورالعملهای اجرایی و استانداردهای بریتانیا کافی است؛ اما بهطورمعمول کار در بناهای تاریخی با مشکلات گستردهتری همراه است. در اغلب استانداردها اشارهای به مهارت کاری موردنیاز نشده است، درعینحال امکان استفاده از استانداردهای رسمی برای مصالح سنتی وجود ندارد و ممکن است نیاز به عدول از این استانداردها باشد. اقدامات اغلب باید متناسب با شرایط محوطه و سازگار با محیط پیرامونی آن صورت گیرند؛
این مسئله میتواند با مشکلاتی به لحاظ دسترسی همراه باشد. ازآنجاکه امکان استفاده از برخی مصالح ساختمانی سنتی خاص تنها در زمانهای مشخصی از سال میسر است، گاه محدودیتهای زمانی به وجود میآید. بناهای تاریخی بهواسطه پایداری ساختاری در طول زمان و کیفیت معمارانه، دارای اعتبار و اهمیت ذاتی هستند. یک انبار روستایی با اسکلت چوبی و یک عمارت کلاسیک بسیار فاخر، هر یک دارای ویژگیهایی هستند که ضوابط و استانداردهای موجود را به چالش میکشانند. شناخت اولیه ناکافی نسبت به بنا میتواند منجر به برآورد غیردقیق و مستندات ناکافی شود که در جای خود، منجر به بروز مشکلاتی خواهد شد.
هر سطح از پیچیدگی کار و کیفیت مورد انتظار، حداقل هزینه کردی را میطلبد که کاستن آن منجر به کاهش کیفیت کار (استفاده از مصالح نامناسب یا بهکارگیری افراد غیرماهر) میشود. کمبود اعتبار در پروژه به یکی از سه پیامد زیر منجر میشود:
- کیفیت کار به خطر افتاده و پروژه با شکست روبهرو میشود؛
- خسارتها به پیمانکار تحمیل شده و تکرار این مسئله، ورشکستگی پیمانکار و کاهش کیفیت کار را به همراه خواهد داشت؛
- در محتملترین حالت، پیمانکار ادعای مالی (کلیم) میکند که این مسئله به بروز تعارض، دشوار شدن سازماندهی کارها و احتمالاً طولانیتر شدن مدت قرارداد میشود.
برای پیشگیری از این شرایط و دستیابی به یک برآورد مالی دقیق و درعینحال رقابتی برای حفظ کیفیت کار و پیشبرد صحیح آن، دریافت مشاورههای درست برای تدارک تجهیزات و کالا، تهیه اسناد برنامهریزی و قرارداد ضرورت دارد. علاوه بر این، تعیین یک بازه زمانی مناسب برای قرارداد که در آن عوامل ناشناخته و زمان آمادهسازی مصالح خاص و استادکاران ماهر در نظر گرفته شده باشد، بسیار مهم است.
نهادهای ناظر و تأمینکننده منابع مالی
در مواردی که از سوی یک نهاد محلی (احتمالاً با مشورت با موسسه میراث انگلستان)، محدودیتها، شرایط و راهکارهای مجاز تعیین شده باشد، امکان تحمیل هزینههای ضمنی به کار افزایش مییابد. معمولاً کمکهزینههای مالی ارائهشده از سوی مسئولان محلی، موسسه میراث انگلستان یا صندوق یادبود میراث ملی[7] باعث افزایش هزینههای یک پروژه خواهد شد، چراکه راهکارها و استانداردهای موردنظر این نهادها معمولاً فراتر از اهداف و انتظارات احتمالی کارفرماست و نظارت این نهادها به معنای تحمیل چنین افزایش هزینههایی به پروژه خواهد بود.
بااینحال در بسیاری از پروژهها، دریافت حداکثر کمکهزینه ممکن برای پیشبرد کار ضروری است. ازآنجاکه احتمال دریافت چنین کمکهزینههایی زیاد است، معمولاً اعتبار موردنیاز در همان ابتدای پروژه محاسبه میشود؛ به این منظور پیش از برآورد اعتبار لازم، باید تمامی مشکلات بالقوه مرتبط با بنا شناسایی شوند، چراکه معمولاً نهادهای تأمینکننده کمکهزینه مالی قادر به افزایش مبلغ تعیین شده نیستند.
ارائه اسناد مالی توسط کارشناس متره و برآورد میتواند مرز میان پیروزی و شکست باشد. این اسناد باید به نحوی باشند که امکان بررسی دقیق آنها وجود داشته باشد و علاوه بر افزایش میزان کمکهزینههای مالی، زمان دریافت اعتبارات را نیز به حداقل برسانند تا از این طریق، هزینههای مالک به حداقل برسد.
بهطور خلاصه، ممکن است در پروژههای مرمتی اقدامات پرهزینهای وجود داشته باشد که کاملاً مبهم و پیچیده بوده و وابسته به کمکهزینههایی بیرونی هستند. یک کارشناس مجرب متره و برآورد، میتواند گزینهها یا روشهای جایگزینی را برای موارد تعمیری خاص یا رویکرد کلی نسبت به تمام پروژه پیشنهاد دهد.
شرح اقدامات و بودجه
اعتبار موردنیاز برای یک پروژه مرمتی، اعم از راهاندازی یک موزه توسط موسسه نشنال تراست یا افزایش سطح آسایش ساختمان با نصب تجهیزات گرمایشی یا افزودن حمام توسط مالک، تا حدود زیادی متأثر از دیدگاه و اهداف کارفرما است. ارزشهای تاریخی یک بنا عامل تعیینکننده نوع اقدامات، کیفیت تعمیر و به همین ترتیب هزینه مورد است؛ برای مثال، گزینههای مختلفی برای اجرای مجدد بخشهای ازدسترفته اندود گچی سقف وجود دارد: ارزانترین روش استفاده از تخته گچی و اجرای یک لایه نازک گچی روی آن است.
هزینه اجرای اندود گچ آهکی و قطعات توری گالوانیزه (رابیتس) 3 برابر بیشتر است؛ هزینه اجرای اندود گچ آهکی و قطعات توری از جنس فولاد ضدزنگ 5 برابر بیشتر بوده و اجرای اندود گچی آهکی و توفالهایی از جنس چوب بلوط، 7 برابر هزینه دارد. به همین ترتیب، برای تعمیر یک تیر چوبی از جنس بلوط، هزینه تعویض تیر چوبی نسبت به مرمت آن از طریق برش دادن و وصله کردن یا ایجاد اتصالات نیمانیم[8] ارزانتر خواهد بود.
موضوع دیگری که باید موردتوجه قرار گیرد، پیشبینی زمان موردنیاز برای هزینهکردهای بعدی است. ممکن است برای تعمیر یک کلیسای محلی ساختهشده از مصالح بنایی مانند کلیسای لیچفیلد[9]، تصور فاصله زمانی 80 ساله میان اقدامات مرمتی تا مرمتهای بعدی برج ناقوس (که داربست زنی در آن بسیار پرهزینه است) منطقی باشد و بنابراین استفاده از ملاتهای تعمیراتی ارزانقیمت اما کمدوام قابلپذیرش نیست. بر اساس منطق حفاظت، برای تعمیرات برج میتوان دورههای 50 ساله تعیین کرد و در قسمتهای کم ارتفاعتر، دورههای 20 ساله در نظر گرفته شود.
اقدامات جنبی و تکمیلی نیز روی هزینهها تأثیرگذار هستند؛ برای مثال پژوهشهای باستانشناسی باعث بروز تاخیرات در پروژه میشود، بااینحال عقد یک قرارداد اولیه با محدودیتهای کمتر بهمنظور تهیه اطلاعات موردنیاز برای قرارداد اصلی، مفید خواهد بود. عامل دیگر تأثیرگذار بر هزینهها، میتواند شرایط تحمیل شده از سوی مسئول حفاظت یا بازرس موسسه میراث انگلستان باشد. در یک ساختمان مزرعهای واقع در هارن هیل[10] شهرستان گلوکسترشایر[11]، یکسوی سقف شیبدار با قطعات سنگلوح و سمت دیگر با ورق شیروانی پوشانده شده بود؛ به همین خاطر امکان بازسازی و پوشش بنا به شیوه اصیل (بازسازی کامل با سنگلوح طبیعی) ممکن بود.
آنچه مسلم است در چنین مواردی، هر یک از مسئولین دیدگاههای خاص خود را دارند. موسسه میراث انگلستان در پروژه مرمت کلیسای ترورو[12] بر این موضوع تأکید داشت که برجها باید به شکل اصیل و با استفاده از سنگ بث[13] و ملاتی مشابه با نمونههای موجود تعمیر شوند، درحالیکه این امکان وجود داشت که از سنگ فرانسوی که ارزانتر ولی دارای کارکرد مشابه است نیز استفاده کرد.
مستندات قرارداد[14]
کتاب روشهای استاندارد اندازهگیری[15] مرجع اصلی برای کارشناسان متره و برآورد در ارزیابی ساختمانهای جدید محسوب میشود[16]. بااینحال در پروژههای مرمت، برای جلوگیری از تخریبهای ناخواسته، اجرای ضعیف و نامناسب و استفاده از مصالح نادرست، هر اقدام اجرایی به یک روش خاص همراه با مشخصات فنی کاملاً دقیق نیاز خواهد داشت. دستکم میتوان برآورد را بر اساس هزینه اجرا در هر مترمربع انجام داد. برای اطمینان از درک درست پیمانکار از تمامی موارد اجرایی (بهویژه اگر این موارد ماهیت حساسی داشته باشند)،
جزئیات اجرایی باید با توضیحاتی درخصوص محل اجرای کار، مصالح مورداستفاده، مواد مورداستفاده و روشهای اجرای اتصالات، زمانبندی و نحوه دقیق اجرا و همچنین، کیفیت نازککاری همراه باشد. البته ممکن است برخی از این موارد با بندهای استاندارد اندازهگیری همپوشانی داشته باشند، اما ارائه توضیحات کامل در خصوص سایر موارد ضروری است؛ برای مثال در اجرای قرنیز، علاوه بر اشاره به یکسان بودن قطعات جدید با نمونههای موجود، ارائه توضیحات در خصوص لزوم زیرسازی برای اتصال آنها به دیوار یا عدم نیاز به زیرسازی ضروری است.
درهرحال، عدم اشاره به این موارد پیمانکار را هزینههای تحمیلی و پیشبینینشده مواجه خواهد کرد. ممکن است صورتوضعیت چنین اقداماتی بر اساس ضوابط استاندارد اندازهگیری تهیه شود، اما میتوان آن را متناسب با حوزههای کاری جداگانه گسترش داده و اصلاح نمود:
کارشناسان دخیل در فرایند مرمت باید بندهای خاص مربوط به خود را تبیین و در مشخصات فنی پروژه بگنجانند؛ طی ادوار مختلف، بندهای مختلف مشخصات فنی در کنار یکدیگر گردآوری شده و در صورت نیاز، در دسترس همگان قرار خواهند گرفت.[17]
نیاز به این بندها کاملاً متأثر از میزان حساسیت پروژه است، اما بهاحتمال بسیار زیاد بدون وجود آنها، قیمتها پایینتر از سطح واقعی در نظر گرفته شده و منجر به بروز مشکلاتی در روند کار مرمت میشود؛ نهایتاً وجود چنین مشکلاتی میتواند باعث به مخاطره افتادن کیفیت ساخت و مصالح شود.
ارزیابی از معایب و آسیبهای پنهان و تأمین اعتبار لازم برای کارهای موقت[18] بسیار ضروری است، زیرا بدون این کار همواره هزینه اجرای پروژه بیش از بودجه خواهد شد. اختصاص 30 تا 70 درصد از هزینههای پروژه موارد پنهان و پیشبینینشده در مرحله محاسبه بودجه، امری منطقی است. استفاده از این بودجه پیشبینیشده که اصطلاحاً مبالغ مشروط[19] خوانده میشود، هنگام مواجهه با کارهای پیشبینینشده ضرورت مییابد و به پیمانکار امکان پیشبرد کار بر اساس طرح را میدهد.
در چنین قراردادهایی نباید تمامی مسائل مربوط به اقدامات پیشبینینشده را به عهده پیمانکار گذاشت؛ برای مثال در بند «اجرای مجدد پوشش بام با استفاده از سنگلوحهای موجود و استفاده از سنگهای جدید همخوان برای پر کردن کمبودها» این مسئله بهوضوح قابلمشاهده است. احتمالاً پیمانکار (بهویژه پیمانکاران کوچک که توان تحمل خطر ورشکستگی را ندارند) زمان لازم برای ارزیابی وضعیت را نداشته باشد و ازاینرو قیمت پیشنهادی بالایی را برای مناقصه ارائه کند؛ در حقیقت، بند مزبور این پرسش که کدام مصالح مجدداً قابلاستفاده هستند را بیجواب باقی میگذارد.
اسناد مناقصه نیز ابزاری ارزشمند برای نظارت بر هزینهها پس از عقد قرارداد محسوب میشوند. ممکن است در پروژههای مرمت بناهای تاریخی حدود 50 درصد از اقدامات در حین کار با تغییر مواجه شوند، چراکه از طریق شکافتن کالبد بنا و داربست بندی، امکان بررسی دقیق از فاصله نزدیک میسر میشود. مستندات قرارداد باید به نحوی تنظیم شوند که اعمال این تغییرات در آن میسر باشد.
بهجای ذکر عبارت «تعویض تمامی مصالح بنایی مشخصشده در نقشه» که درواقع قیمت ثابتی (مقطوع) دارد، باید تمامی موارد بهصورت جداگانه مشخص شوند تا گزینههای پیشنهادی در حین پیشرفت کار، به فراخور ارائه شوند. نباید موارد متعدد را به صلاحدید برگزارکننده مناقصه منوط کرد: احتمالاً وجود بند مربوط به «خالی کردن تمامی ملاتهای معیوب و بندکشی مجدد» در شرح اقدامات مرمت مناره یک کلیسای تاریخی، باعث ایجاد مناقشاتی بر سر ابعاد و گستره تعمیرات موردنیاز خواهد شد.
لازم است تا تعریف دقیقی از آنچه «معیوب» در نظر گرفته میشود، ارائه شود؛ برای مثال، به این منظور میتوان از عبارت «تمامی ملاتهای سیمانی» استفاده کرد. هر اقدام مرمتی باید به فعالیتهای جداگانه تقسیم شده و قیمتگذاری آن بهصورت مورد به مورد انجام شود؛ برای مثال:
- برداشتن ورقهای درزپوش با رعایت احتیاطهای لازم؛
- برداشتن ناودانهای سربی جانپناه؛
- تعویض آبروهای ناودانی و پایه آنها با چوب فرآوری شده نرم؛
- اجرای مجدد آببندی آبروهایی که با ورق سربی شماره 7 اجرا شدهاند؛
- اصلاح ورقهای درزپوش.
تعیین محل هر یک از اقدامات، پیشبرد کار بهصورت اتاق به اتاق، سقف به سقف و طبقه به طبقه، مزایای مختلفی دارد. این شیوه به پیمانکار کمک شایانی کرده و مقایسه موارد مندرج در اسناد با اقدامات اجرا شده در ساختمان و همچنین تشخیص اختلاف قیمتها را آسان میکند.
برای اقداماتی نظیر بندکشی مجدد و تعمیر تیرهای چوبی بام و اندودها، اسناد مناقصه باید بهجای تکیه کامل بر مبالغ مشروط[20] یا در نظر گرفتن احتمالات، بر اساس موارد کاری موقت ارزیابی شوند؛ بنابراین بهمحض روشن شدن موارد نامشخص یا هزینههای متغیری که بهصورت کار روزانه ذکر شدهاند، امکان قیمتگذاری با نرخهای رقابتی میسر میشود.
بهطورمعمول نهادهای اعطاکننده کمکهزینه مالی، توجه بیشتری به پروژههایی که موارد کاری موقت دارند، میکنند. برای موارد نامشخص مانند تعمیر درها، پیمانکار باید بهجای قیمتهای ثابت[21] اولیه، بهترین نرخ زمان مذکور را بهصورت مرحلهبهمرحله ارائه کند. علاوه بر این، موارد مشخص نیز باید بر اساس میزان کیفیت کار قیمتگذاری شوند تا اختلافات و تخلف کاری به حداقل برسد.
تعیین مدت قرارداد از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. معمولاً تعیین مدت قرارداد از سوی مسئول برگزاری مناقصه باعث صرف بودجه در بازههای زمانی کوتاه شده و راه برای ادعای خسارت مالی پیمانکار بهواسطه طولانی شدن پروژه باز میشود. بهطورمعمول پس از شکافته شدن کالبد بنای تاریخی [در حین عملیات مرمتی] مسائل و موارد غیرمنتظرهای نمایان میشود و درنتیجه ممکن است به راهکارها و جزییات اجرایی نیاز باشد؛ چنین مسئلهای با یک برنامه زمانبندی بسیار سختگیرانه، تناقض دارد.
نباید پیشنهاد پیمانکاران برای تکمیل کارها در یک بازه زمانی کوتاه را پذیرفت. اجرای اقدامات مرمتی در بناهای تاریخی مستلزم صرف زمان کافی است؛ برای مثال، مواردی نظیر شکفته شدن آهک یا متصل کردن یکتکه چوب بلوط را نمیتوان با عجله انجام داد.
درنهایت، مستندات قرارداد باید مختص کارفرما بوده و در آن، زمانهایی که از انجام کارهای ساختمانی جلوگیری خواهد شد مشخص شود: ازجمله این موارد میتوان به روزهای یکشنبه و زمان انجام مراسمهای تدفین و عشاء ربانی در کلیساها، ساعات اولیه صبح (در صورت وجود همسایه در مجاورت بنا)، همزمانی با برگزاری امتحانات (در صورت نزدیکی بنا به یک مدرسه) و مواردی ازایندست اشاره کرد.
آمادهسازی قرارداد[22]
انواع مختلفی از قراردادها که برای پروژههای مرمتی قابلاستفاده هستند، وجود دارد. قرارداد توافقی (توافق یا قرارداد بدون مناقصه)[23] مطمئنترین راه برای دستیابی به کیفیت مناسب و رسیدن به بهترین روابط کاری با یک پیمانکار مشخص است که پس از عقد قرارداد، تبدیل به بخشی از گروه میشود. درعینحال که بسیاری از کارفرماها ازجمله نهادهای دولتی چنین روشهایی را نمیپذیرند، تعداد پیمانکارانی که بتوان چنین کارهایی را به آنها واگذار کرد نیز رو به کاهش است.
اگرچه از طریق قراردادهای توافقی میتوان نرخهای رقابتی (بهترین نرخ) را به دست آورد، اما این کار بدون استعلام قیمت غیراخلاقی از پیمانکارانی که قرار نیست در پروژه حضور داشته باشند، امکانپذیر نیست. اگرچه ممکن است افزایش قیمت پروژه به میزان اندک که غیرقابلپذیرش نباشد، در چنین قراردادهایی نامطلوب به نظر برسد (البته این مسئله گریزناپذیر است)، اما کاهش احتمال مناقشات بهواسطه کمتر شدن ادعاهای خسارت مالی از هزینه نهایی پروژه خواهد کاست. روش قرارداد توافقی برای پروژههایی با ابعاد مختلف مناسب است، اما در پروژههای کوچکتر نتایج بهتری دارد.
مطمئنترین روش برای رسیدن به پایینترین قیمت اولیه، برگزاری مناقصه رقابتی و تکمرحلهای با قیمت ثابت (مقطوع)[24] است و بسیاری از کارفرماها، فقط این روش را میپذیرند. هنگامیکه این روش با روشهای استاندارد و غیر منعطف متره و برآورد همراه شود، غالباً با ادعای خسارت مالی پیمانکار برای انجام اقدامات و هزینههای اضافی همراه بوده و احتمالاً، روابط کاری با مشکلات بیشتری همراه خواهد شد.
بااینحال، استفاده از مستندات صحیح در این روش باعث دستیابی به نتایج بهتر خواهد شد. ازاینروش در پروژههایی با ابعاد مختلف استفاده میشود، اما عمدتاً برای پروژههایی با ابعاد متوسط مناسب هستند؛ چراکه در چنین پروژههایی، خرده اقدامات جداگانه بهاندازهای بزرگ نیستند که بتوان قراردادهای فرعی با متخصصان منعقد کرد. همچنین، این روش در مواردی که استادکاران پیمانکار قادر به انجام کار با کیفیت مطلوب هستند، مناسب خواهد بود. درعینحال، امکان واگذاری برخی اقدامات بسیار تخصصی نیز وجود دارد.
یک روش دیگر واگذاری پروژه، برگزاری مناقصه دومرحلهای[25] است که مرحله نخست آن بهصورت رقابتی و مرحله دوم بهصورت مذاکرهای و توافقی است. مرحله نخست مناقصه که بهصورت رقابتی است، تقریباً براساس برنامهها یا صورتوضعیتهای کامل برگزار میشود؛ برگزاری مرحله دوم مناقصه بهصورت مذاکرهای، فرصت گردآوری اطلاعات بیشتر، شناخت کامل موضوع و برآورد هزینهها را در اختیار پیمانکار قرار میدهد.
بدین ترتیب، امکان برآورد هزینه تغییرات با به حداقل رساندن مناقشات فراهم میشود. این فرایند شباهت زیادی به مناقصه رقابتی تکمرحلهای[26] دارد، اما از قابلیت امکان تعدیل نهایی، انعطافپذیری، پیشبرد پروژه بهصورت یکنواخت و کیفیت مطلوب ناشی از آن برخوردار است. از این سازوکار میتوان برای پروژههایی در ابعاد مختلف استفاده کرد، اما بهرغم امکان کاهش ولخرجی در پروژه، برای برخی از کارفرماها قابلپذیرش نیست.
در قراردادهای مدیریت پیمان[27]، پیمانکار در نقش مدیر محوطه عمل نموده و بستههای کاری را به پیمانکارهای فرعی واگذار میکند؛ بدین ترتیب، قیمتگذاریها اغلب بهصورت رقابتی انجام میشود. این نوع از قرارداد تضمینی برای صحت انجام اقدامات از سوی متخصصان مربوطه است؛ درعینحال، مدیر پیمان صرفاً با دریافت درصدی از هزینههای کلی و عواید کار، میتواند مدیریت و برنامهریزی مؤثری داشته باشد.
در مواردی که تداخل کاری باعث میشود که اثرات ثانویه کار یکی از پیمانکاران فرعی مانع از ادامه کار پیمانکار دیگری شود، این روش مشکلساز خواهد بود و ازاینرو، مدیر پیمان موظف است تا شرایط را ساماندهی کند. قرارداد مدیریت پیمان نیاز به مشاوران تخصصی را کاهش میدهد، اما این نوع از قرارداد بهواسطه وابستگی کامل به پیمانکار مستلزم اعتماد کامل بوده و ازاینرو، مستندات قرارداد باید کاملاً حرفهای تهیه و تنظیم شده باشند. از این شیوه عمدتاً برای پروژههای بزرگمقیاس که نیازمند انجام اقداماتی با تخصص بالا و مهم باشند، استفاده میشود.
قراردادهای موسوم به «پیمان امانی ذینفع» روزانه[28] برای انجام نظارت دائمی بر فعالیتهای ساختمانی در شرایط خاص، بسیار مناسب هستند؛ اما عیب آنها ناکافی بودن کنترل روی هزینهها اعلام میشود. میتوان با تعیین زمانهای هدف، هزینهها را کنترل کرده یا حداقل بر آنها نظارت داشت؛ البته این مسئله، مزیت کارکردن براساس نرخهای روزانه را از بین میبرد. این شیوه عمدتاً برای پروژههای کوچک استفاده میشود.
قراردادهای تضمینی با حداکثر قیمت[29] که در یک یا دو مرحله قابل تحقق هستند، اگرچه به لحاظ هزینههای اولیه چندان اقتصادی محسوب نمیشوند، اما تا حدودی باعث اطمینان از نتیجه کار خواهند بود. برای اثربخش بودن این نوع از قرارداد، باید حداقل 80 درصد از پروژه بهطور کامل طراحی شده باشد؛ ازاینرو، این روش برای تعداد نسبتاً کمی از پروژههای حفاظتی قابل اجراست.
درنهایت استخدام مستقیم نیروی کار برای نهادهایی نظیر هیئتهای اجرایی کلیساها میتواند اقتصادی باشد، اما تمام هزینهها ازجمله هزینههای کارگاهی، نظارتی و دستمزد روزهای تعطیل باید محاسبه شود. ایراد بالقوه این روش، از دست رفتن عامل محرک اقتصادی و نظم و ترتیب برای حفظ برنامه کاری است. ممکن است اعطای کمکهزینه از سوی موسسه میراث انگلستان برای چنین اقداماتی، بر اساس قیمت یک پیمانکار فرضی صورت گیرد.
انتخاب نوع قرارداد و پیمانکار
قالبهای استاندارد قرارداد (نظیر قراردادهای مشترک JCT[30]) برای پروژههای حفاظتی مناسب هستند و انتخاب نوع قرارداد باید بر اساس زمان یا هزینه کل صورت گیرد. پروژههای حفاظتی معمولاً نسبت به احداث بناهای جدید پرهزینهتر هستند و اغلب به زمان طولانیتری برای اجرای آنها نیاز است؛ اگرچه این پروژهها نیازمند اقداماتی با کیفیت بالا هستند، ولی این اقدامات معمولاً به لحاظ اجرایی بسیار ساده خواهند بود.
این قراردادها مستلزم مدیریت مناسب اجرای شیوههای هنری که عمدتاً سنتی هستند، خواهد بود. همچنین، در اغلب موارد سطوح اولیه پس از عقد قرارداد و مواجهه با شرایط پیچیدهتر و بزرگتر، به مشکلاتی بر میخورند؛ دلیل این موضوع، عدم دسترسی پیمانکار بهتمامی اطلاعات در این مرحله است. ازاینرو، توصیه میشود که از سادهترین نوع قرارداد که از منافع کارفرما حمایت کرده و تعهدات و روشهای اجرایی مناسب و کافی را ارائه میکند، استفاده شود.
بیتردید انتخاب پیمانکار اصلی (با همه ملاحظات مربوط به ابعاد پروژه و سطح مهارت) باید از طریق انجام مصاحبه و بررسی تجارب پیشین افراد صورت گیرد. درمجموع، یک پیمانکار باید در سطح پروژه بوده و از تجارب لازم در زمینههای معین برخوردار باشد؛ علاوه بر این، داشتن مهارتهای مدیریتی لازم در تنظیم یک برنامه زمانبندی واقعبینانه برای انجام موارد تخصصی (برای مثال اجرای اندود آهک)، لازمه چنین پیمانکاری خواهد بود.
پیمانکار ترجیحاً باید گروهی از استادکاران حرفههای مختلف ازجمله سرکارگر، گچ کار، آجرچین، اجراکننده اتصالات چوبی، طاق زن و مواردی ازایندست را در اختیار داشته باشد؛ این مسئله مانع از ادعای خسارت مالی پیمانکاران جزء خواهد شد، هرچند که یافتن چنین پیمانکارانی روزبهروز دشوارتر میشود. در بهترین حالت، پیمانکار باید ملزم به اجرای برخی طرحها و دورههای کارآموزی شود و بدین طریق، در افراد تخصص و تعهد ایجاد کند؛ هرچند که چنین امری بهندرت رخ میدهد.
در مواردی که نیاز به انجام اقدامات بسیار تخصصی است و یا هنگامیکه پیمانکار قادر به انجام درست کارها نیست، باید از متخصصانی در زمینههای مختلف نظیر اجرای گچبریهای تزیینی، حفاظت از موزاییکها یا نقاشیهای دیواری بهره برد. در صورت استفاده از شیوه مدیریت پیمان، طبیعتاً به مهارتهای مدیریتی مناسب و همچنین برخورداری از تجربه کار در زمینههای مرتبط نیاز خواهد بود. این کار باید به نحوی صورت گیرد که قراردادهای منصفانه با قیمتهای واقعی با متخصصان مختلف منعقد شود.
پیمانکارانی که از پیچیدگیهای مرمت بناهای تاریخی آگاه هستند، قیمتگذاری مناسبی را برای اقدامات خاص انجام داده و برنامه کاری دقیقی را تنظیم میکنند. بهطورکلی، پیمانکاری که تجربه قراردادهای مرمتی نداشته باشد احتمالاً قراردادی با قیمت پایین منعقد نموده و درک مناسبی از زمان موردنیاز برای اقدامات حفاظتی و تاخیرات ناشی از آشکار شدن آسیبها و تبیین روشهای مرمتی نخواهد داشت.
توقع دستیابی به سود درزمانی کوتاه، منجر بهشتاب زدگی در انجام کار میشود. درنهایت باید از وضعیت مالکیت شرکت پیمانکاری که مسئولیت کار را برعهده دارد آگاهی یافت: شرکتهای پیمانکاری قدیمی و متوسط که امروزه توسط شرکتهای بزرگ تملک شدهاند، ممکن است که برای دستیابی به سود بیشتر به هر قیمتی، تحتفشار باشند.
باید به خاطر داشت که به کار گرفتن مداوم یک پیمانکار، لزوماً برای صنعت ساختمان یا در کل برای ساختمانها مفید نخواهد بود. نباید «ارزشمند بودن» اقدامات مرمتی را بیجهت دانست؛ اکثر فنون سنتی (اگر نگوییم تخصصی) ساختمانی در چنین پروژههایی (حداقل درکارهای ساده یا کماهمیت) مورداستفاده قرار میگیرند. فراهم آوردن چنین تجربیاتی برای پیشهوران، کمک شایانی به آموزش صنعت ساختمان نموده و میتواند باعث کاهش میزان اقدامات نامناسب در بناهای ثبتی و غیر ثبتی شود.
کنترل و نظارت بر هزینهها پس از قرارداد
برخلاف قابل پیشبینی بودن اقدامات در ساختوسازهای جدید، در پروژههای مرمتی بهندرت امکان کنترل کامل روی هزینهها وجود دارد؛ ازاینرو سخن گفتن از پایش و نظارت بر هزینه کردها واقعبینانه به نظر میرسد. باید در ابتداییترین مراحل کار، با یک مشاور درباره مقرونبهصرفه بودن اقدامات پیشنهادی و همچنین بهصرفه بودن راهکارهای جایگزین صحبت شود. بهمحض شروع قرارداد، مسئول متره و برآورد باید بهطور منظم از محوطه بازدید نماید و بهجای مجاز دانستن مبالغ مشروط، اقدامات صورت گرفته در محوطه را ثبت کند.
در مواجهه با معایب و آسیبهای پیشبینینشده ساختمان طی اقدامات مرمتی، پیمانکار باید بهسرعت با مسئول متره و برآورد مشورت نموده و روشهای جایگزین را برای رفع مشکلات پیش رو بیابند. یک متخصص نباید هیچگاه بهقدری مغرور باشد که نتواند از استادکاران در مورد مطلبی پرسش کند.
بسته به اهمیت بنا، باید اقتصادیترین روش مرمت را به تصویب رساند. میتوان پولی که بهعنوان تنخواه برای پوشش هزینه تعمیر استفاده میشود را با ذخیره مبالغ علیالحساب در جای دیگر و یا با به تأخیر انداختن برخی دیگر از تعمیرات متوازن کرد. در غیر این صورت، میتوان به دنبال کمکهزینههای بیشتر بوده یا از مالک درخواست تأمین اعتبار بیشتر داشته باشیم.
در هنگام تهیه گزارش مالی، مشاوران مالی باید پیشبینیهای خود را با پیشبینیهای پیمانکاران بسنجند؛ از پیمانکاران در خصوص امکان وجود موارد خاص که هزینههای مربوطه زیاد میشود مشاوره لازم دریافت شود. همچنین درخصوص شرایطی که با نرخهای علیالحساب (قیمت لحظهای) کار میکنند، مشاوره لازم در خصوص مدتزمان موردنیاز برای تکمیل کار صورت گیرد (یک ابزار مذاکرهای مفید برای شرایطی که زمان کار از پیشبینیها فراتر رود).
در ادوار گذشته، پیمانکاران متخصص بناهای تاریخی بسیار متشخصتر از پیمانکاران عمومی ساختمان بودند، زیرا در کار آنها بده بستان و تعامل بسیار بیشتری وجود داشت. زمانی که یک پیمانکار احساس کند رفتار عادلانهای با او نشده است، احتمالاً مقابلهبهمثل خواهد کرد؛ مخصوصاً زمانی که تغییرات دیگری در طرح اولیه مرمت رخ میدهد یا تصمیمگیری بهسرعت انجام نمیشود، ممکن است که به خاطر تأخیر، ادعای خسارت مالی (کلیم) کند. پیمانکار باید در مقابل کاری که انجام میدهد، دریافتی مناسبی داشته باشد؛ همچنین هرگاه کارفرما بدون دلیل از پرداخت آنچه بهصورت قانونی مازاد بر توافق اولیه باید به پیمانکار داده شود سرباز میزند، متخصصان و کارشناسان خبره باید از پیمانکار دفاع کنند.
در اینجا به روندی که مشاور برآورد هزینه باید با همکاری معمار بنا طی کند، بهطور خلاصه اشاره شده است:
- تعیین تفاهمنامه؛
- آمادهسازی محتاطانه بودجه؛
- تهیه اسناد مناقصه مناسب برای کنترل هزینههای پس از عقد قرارداد؛
- انتخاب دقیق شرکتکنندگان در مناقصه؛
- حفظ آگاهی کامل در مورد حجم کاری محوطه؛
- تداوم همکاری با پیمانکار از طریق گفتگوهای مداوم.
همانطور که سر برنارد فیلدن گفته است:
حفاظت از بناهای تاریخی ما نیازمند مدیریت هوشمندانه منابع، قضاوت درست و درک روشن نسبت به تناسبات است[31]…
مطلوبیت بهرهگیری از سیستمهای کارآمد کنترل هزینه برای حفاظت از بناهای تاریخی ازاینجهت است که باعث افزایش عمر این آثار نادر و کمیاب میشود. بااینحال، انعطافپذیری در استفاده از این روشها بسیار ضروری است، چراکه هر بنای تاریخی منحصربهفرد است[32]…
[1] – Historic Houses Association, Listed Houses: Incentives for conservation (HHA, London, 1983).
[2] – RICS Building Maintenance Information (BMI), Special Report 319: Review of Rehabilitation Costs (RICS, London, 2003), p. 1.
[3] – Risk
[4]– claim
[5] – calculated risk
[6] – Complexity and quality
[7] – National Heritage Memorial Fund
[8] – scarf
[9] – Lichfield
[10] – Harnhill
[11] – Gloucestershire
[12] – Truro
[13] – Bath
[14] – Contract documentation
[15] – Standard Method of Measurement
[16] – Royal Institution of Chartered Surveyors, SMM7 Standard Method of Measurement of Building Works, 7th edn (RICS, London, 1988).
[17] – Ken Davey, Building Conservation Contracts and Grant Aid: A practical guide (Spon Press, London, 1992), p. 9.
[18] – Provisional quantities؛ کار موقت به کارهایی گفته میشود که بهمنظور انجام کار اصلی صورت میگیرد؛ مانند خرید و حمل مصالح به محل اجرای پروژه یا ترمیم جادههای دسترسی و ایجاد کمپ موقت.
[19] -Provisional sums؛ مواردی از اقدامات هستند که لزوم انجام آنها برای طرفین روشن نیست؛ درنتیجه طرفین در قرارداد موافقت میکنند که در صورت انجام کار از سوی پیمانکار (معمولاً اذن کارفرما لازم است) کارفرما مکلف به پرداخت مبلغ مشروط بوده ولی این مبالغ در چارچوب مبلغ اولیه پیمان محاسبه نمیشوند. (مترجم)
[20] – provisional quantities؛ موارد کاری که الزامات و مقادیر دقیق آنها در زمان برگزاری مناقصه مشخص نیست. (مترجم)
[21] – Lump sum؛ در مواردی جهت تشویق پیمانکار در سرعت بخشیدن به کار، پاداشهایی در نظر گرفته میشود که به مبلغ ثابت قرارداد اضافه میشود. درصورتیکه قرارداد فقط شامل قیمت ثابت و فاقد تعدیل قیمت یا پاداش باشد به آن قیمت ثابت یا مقطوع گفته میشود. (مترجم)
[22] – Contract procurement
[23] – negotiated contract؛ قراردادی که بر اساس بررسی صلاحیت و قدرت اجرایی و سوابق و تجهیزات یک یا چند پیمانکار بدون مناقصه منعقد میشود. مبلغ و شرایط پیمان نیز بر اساس مذاکره تعیین میشود. در این نوع از پیمان، بر اساس شروط مالی و شروط دیگر بین کارفرما و پیمانکار واحد مذاکره و توافق صورت میگیرد. (مترجم)
[24] – fixed-price tendering؛ پیمانی است که مبلغ آن در مناقصه اعلام و یا بر اساس فهرستبها تعیین میشود؛ لازم به ذکر است که در صورت تغییر شرایط اقتصادی مبلغ نهایی قابل تعدیل است. (مترجم)
[25] – two-stage tendering؛ مناقصهای است که بسته به تشخیص مناقصه گزار نیازمند به بررسی فنی بازرگانی پیشنهادها باشد. در این مناقصه، کمیته فنی تشکیل میشود و نتایج ارزیابی فنی پیشنهادها را به کمیسیون مناقصه گزارش میکند. پس از بررسی کمیته فنی، پاکتهای قیمت پیشنهاددهندگانی که امتیاز فنی بازرگانی لازم را احراز کردهاند، ملاحظه شده و پس از ارزیابی مالی برنده مناقصه تعیین میشود. (مترجم)
[26] – single-stage competitive tendering
[27] – management contracting
[28] -Daywork (cost plus) contracts؛ پیمانی است که پرداخت به پیمانکار براساس هزینههای واقعی بهعلاوه درصدی از هزینهها یا دستمزد انجام میشود. (مترجم)
[29] – guaranteed maximum price contract؛ این نوع از قرارداد شامل مجوزهای لازم، تعهدات پيمانكار، پیشبینی زمان اتمام كار و حداكثر هزینه انجام كار میشود. پس از تأیید اين پيشنهاد از سوی كارفرما، قرارداد با حداكثر قيمت تضمینشده منعقد میشود؛ اين امر بهعنوان تضمينی از سوی پيمانكار برای جلوگیری از افزایش هزينه انجام كار بیش از حداكثر قيمت تضمين شده است. بهاینترتیب در صورت افزایش بیشازحد هزینهها، پيمانكار مسئول پرداخت آنها خواهد بود. (مترجم)
[30] – Joint Contracts Tribunal؛ این نهاد در سال 1931 میلادی تأسیسشده است و قراردادها، دستورالعملهای راهنما و دیگر مستندات استانداردی را برای صنعت ساختوساز فراهم آورده است. از سال 1998 میلادی، این نهاد بهصورت یک شرکت با مسئولیت محدود اداره میشود و مسئولیت مدیریت شورای شرایط عمومی پیمان را در دست دارد. (مترجم)
[31] – Bernard M. Feilden, Conservation of Historic Buildings (Architectural Press, London, 1994), p. vii.
[32] – همان، ص 255.