مطالعه و گردآوری: محمد غلامنژاد
استاد جعفرخان کاشی
متأسفانه در منابع مکتوب نامی از طراح سردر باغ ملی نیامده است؛ اما بنا بر گفته استاد علیاصغر شعرباف (مختاری طالقانی و بهروز 1388) طراح بنا استاد جعفر کاشی است[1]. وی از معماران برجسته اواخر دوره قاجار و پهلوی اول است و در رأس نسل دوم از معماران تهران قرار دارد که حدوداً پس از مشروطیت فعالیت داشتهاند.
ازجمله کارهای ایشان میتوان به بناهایی نظیر سردر باغ ملّی تهران، کاخ سبز سعدآباد، نقشۀ کاخ مرمر و سردر سنگی کاخ مرمر، هشتی هفت کاسه و یزدی بندی ایوان شرقی مدرسۀ سپهسالار[2] اشاره کرد. وی در آخرین سال حکومت سلسله قاجار (۱۳۰۳ ش)، نمای غربی ساختمان عمارت مجلس شورای ملی را با آجر به سبک باروک اجرا کرد.
گویا استاد حسین لر زاده پس از مرگ پدر در سال ۱۳۰۵، به دعوت استاد «جعفرخان کاشانی» که مشغول ساختن عمارت سنگی تپه علیخان در سعدآباد بود به آنجا رفته و مشغول به کار نقاشی در یکی از اتاقهای این عمارت میشود. مدفن استاد جعفرخان كاشاني در امامزاده نرسيده به واديالسلام قم است. (ر.ک روزنامه اطلاعات 19 شهريور 1393)
استاد محمدعلی کرمانی (راوری)
استاد محمدعلى كرمانى در کتاب اثرآفرینان چنین معرفی شدهاند: «نقاش، مجسمهساز و طراح هنرمند اهل كرمان و سازندۀ سردر زيبا و استادانۀ باغ ملى تهران بود. اين در از برنز ساخته شده و پس از ريختهگرى ابتدايى، بر روى آن طلاى مخصوصى كه به آن طلاى ملقمه مىگفتند، كشيده شده است». (نصیری ١٣٨۴).
این دروازه «نهتنها عامل تمایز این بنا از سایر بناهای دوره قاجاریه هستند، بلکه این عناصر یگانه و تحسین آفرین توانسته است سردر باغ ملی را از سایر بناهای یادمانی تهران که بعد از شکلگیری و در آغاز قرن معاصر ساخته شدهاند نیز متمایز سازند.
اهمیت کار استاد محمدعلی کرمانی به حدی است که نام خود را بر تارک سردر و جایی که تندیس نیمتنه سردار سپه در داخل قابی بیضیشکل قرار گرفته، بلافاصله پس از کتیبه زیر تندیس و بالاتر از آن «خسرو خان» رئیس قورخانه آمده است. ذکر نام هنرمند بدین وجه در آثار معماری ایران منحصربهفرد است». (مختاری طالقانی و بهروز 1388)
وی معمار ساختمان کارخانه ریسندگی و بافندگی خورشید (کتابخانه) است که به سال ۱۳۰۸ خورشیدی و به سفارش جمعی از سرمایهداران کرمان، رفسنجان و یزد احداث میشود تا در آن فعالیت خود را شروع نماید. دکتر باستانی پاریزی دراینباره نوشتهاند:
«… استاد محمدعلی راوری همت کرد و کارخانه را بهسرعت ساخت و این از شاهکارهای معماری اوست که حدود بیست سال، کارخانه با ضربات و حرکات و لرزشهای فراوان کار کرد و رخنه در کار و سقف ضربی آن نیفتاد. او سردری برای این کارخانه ساخته که از یک تابلو نقاشی زیباتر است.
او تخصص در سردر سازی داشت و سردر پرورشگاه صنعتی و سردر بیمارستان نوریه و همچنین سردر میدان مشق در تهران که باغ ملی باشد و هنوز هم جزء مظاهر هنری اول شهر تهران است – و امضای او را هم در کنارش دارد- از شاهکارهای اوست[3]». (پاریزی 1391)
این کارخانه مدتی فعال بود تا اینکه به دلیل وجود وقایع سیاسی ورود مسئولین این کارخانه به فعالیتهای سیاسی و فرازوفرودهای ناشی از آن و که به محدوده کارگری و فضای اقتصادی اجتماعی نیز کشیده شد، توان ادامه کار نیافت و تعطیل شد.
در برخی از منابع به موضوع دخالت مهندسین آلمانی در احداث بنای سردر باغ اشاره شده است که متأسفانه در حال حاضر سندی برای اثبات آن در دست نیست. بااینحال با توجه به فعالیت مهندسین آلمانی در قورخانه و مهماتسازی در اواخر دوره قاجار و دوره پهلوی اول، این احتمال وجود دارد که از نظرات و مشاوره این مهندسین در ریختهگری عناصر دربهای فلزی بنا استفاده شده باشد.
لازم به ذکر است که در سال ۱۲۹۰ خورشیدی برخی ساز ناسازگاری را با دولت داشتند و ازاینرو دولت چند استادکار خارجی را جهت خدمت در قورخانه استخدام میکند. این اسلحهسازان عمدتاً از اتباع کشورهای مختلف اروپایی و مخصوصاً مهندسین و استادکاران آلمانی که بیشترین نقش را در احیاء قورخانه تهران ایفا نمودند.
بهاینترتیب افرادی نظیر مسیو هازه آلمانی (در سال ۱۲۸۹ خورشیدی) مسئول ساخت اسلحه در قورخانه و آموزش ساخت سلاح به ایرانیان، مسیو بوتن آلمانی (در سال ۱۲۹۰ خورشیدی) بهعنوان مهندس استخدام شدند و بعد از آنها گرهارد هارتمن از سال ۱۳۰۱ تا ۱۳۱۰ اداره قورخانه را به عهده گرفت.[4]
ندیم الملک
در منابع مختلف از ندیم الملک بهعنوان سراینده اشعار نمای سردر باغ ملی یاد شده است. با بررسی منابع تاریخی اواخر دوره قاجار به نام حیدرعلی بن محمد مهدی (نوا) اصفهانی (با القاب ندیم الملک و فخرالادباء) برمیخوریم که با توجه به معاصر بودن سالهای پایانی عمر ایشان معاصر با دوران پهلوی اول، تصور اینکه وی سراینده این اشعار باشد چندان دور از ذهن به نظر نمیرسد.
وی در ابیاتی واقع که روی قسمتی از کتیبه کاشیکاری منتهیالیه جبهه شرقی نمای شمالی نقش بسته است با ذکر نام خویش به تاریخ بنای سردر اشاره کرده است. در قسمتی از کتیبه کاشیکاری منتهیالیه جبهه شرقی نمای شمالی ابیاتی با مضمون:
«غرض این تخت جمشیدی، چو کیهان را تراز آمد شهان از بحر تاریخش نوشته هر یکی محضر
ندیمالملک از اسکندر گرفت افسر سپس گفتا بنای درگه کسری قرین سد اسکندر ١٣٤٠».
«این میرزا مهدى بن ملا هاشم ندیم باشى، مصاحب محمدحسین میرزا ولیعهد بوده مردى فاضل و ادیب و سخندان و بلندطبع و كریم النفس بوده، خط تحریرى را خوب مىنوشته و زبان فرانسه را نیز خوب مىدانسته. كتب چندى تألیف و از فرانسه ترجمه كرده است كه نسخ آن در كتابخانه عمومى اصفهان موجود است». (راسخون، 1390) ندیم الملک در زمان حکومت ظل السلطان در اصفهان مترجم و ندیم باشی وی بوده و کتابهایی را به فرموده او به فارسی ترجمه است[5].
اﺳﺘﺎد حاج حسین کاشیساز (حسین خاک نگار ﻣﻘﺪم) (۱۲۶۳ – ۱۳۴۱ خورشیدی)
از برجستهترین کاشیکاران دوره معاصر با بیش از شصت سال فعالیت هنری در زمینه ساخت کاشیهای سنتی است. وی از کودکی با رنگآمیزی و کاشیکاری آشنا شد. پدرش استاد جواد نام داشت و نقاش گچبریهای کاخهای قاجار بهویژه کاخ گلستان بود. پس از فوت پدر از قم به تهران آمد و در کارگاه کاشی سازی مشغول به کار شد. زیر نظر استاد محمدعلی و استاد محمدحسین اصفهانی کاشی سازی را فرا گرفت و خطنگاری رو کاشی را نیز نزد استاد عمادالملک آموخت.
سپس توانست در ۲۷ سالگی و در سال ۱۲۹۰ خورشیدی کارگاه کاشی سازی مستقلی را در نزدیکی میدان توپخانه راهاندازی کند و مدتی نیز با استاد عرب زاده همکاری میکرد. وی ساخت کاشیهای هفترنگی از تهیه گِل، ساخت کاشی ساده، لعابهای رنگارنگ، طراحی و نقش زدن بر روی آن را انجام میداد. (صالحی 1393).
ازجمله مهمترین آثار ایشان میتوان به سر در باغ ملی (۱۳۰۲ ش)، سر در سنگی کاخ مرمر (۱۳۰۷ ش)، برج آب بانک ملی ایران (۱۳۱۴ ش)، سر در بانک شاهی ایران (بانک تجارت فعلی) (۱۳۲۸ ش)، کاشیکاری رواق حضرت عبدالعظیم، کاشیکاری امامزاده عبدالله شهرری، کاشیکاری تابلوی مدرسههایی با نام نوبنیاد، معبد زرتشتیان تهرانپارس (۱۳۳۱ ش)، دبیرستان انوشیروان دادگر و کاشیکاری صدها مسجد در تهران و دیگر شهرستانها نام برد.
لازم به ذکر است که نام «حاج حسین کاشیساز» در دو کتیبه نمای جنوبی بنا (روی لچکی دروازه میانی و نوار بالای سرستون شرقی مجاور آن) درج شده است. متأسفانه در حال حاضر اطلاعی از خطاط کتیبههای بنای سردر در دست نیست. بااینحال بنا بر گفته استاد سعید خاک نگار مقدم «در کارگاه استاد حسین خاک نگار مقدم تمامی مراحل کار توسط خود ایشان انجام میشد. البته خطاطی از این امر مستثنی بود و ایشان برای خطاطی روی کاشی از استادان زمان خود ازجمله عماد الکتاب بهره میگرفتند» (خاک نگار مقدم 1395).
نکته قابلتوجه در خصوص استاد عمادالکتاب این است که گویا وی پیش از دوران مشروطیت، جزء کاتبان وزارت انطباعات بود و در زمان احمدشاه نیز مدتی بهعنوان منشی در وزارت داخله خدمت میکرد[6]. ظاهراً وی با عضویت در کمیتۀ مجازات به نوشتن شبنامههایی پرداخته و پس از لو رفتن این کمیته در 1335 قمری (1295 خورشیدی)، به پنج سال حبس در گرفتار میشود. ایشان وی پس از آزادی از زندان در سال 1300 خورشیدی دوباره کار هنری خود را از سر گرفته است، هرچند که سیاهمشقهای زیادی از دوران زندان ایشان نیز بهجای مانده است.
به نظر میرسد که این استاد توانا از ابتدا موردتوجه سردار سپه قرار داشتهاند چراکه ایشان در سال 1304 خورشیدی در دفتر مخصوص رضاشاه به سمت فرمان نگار مشغول خدمت شده و مأمور تحریر فرامین و نامهها شدند. كتيبه اطراف صحن و مقبره خانقاه صفي عليشاه، كتيبه حديث (ولايت علي بن ابيطالب و …) در حضرت عبدالعظيم، كتيبه سردر اداره كل ثبتاسناد و املاك كشور، كتيبه سردر بيمارستان فيروزآبادي در شهرري، كتيبه سردر دانشسراي عالي تهران (تربیتمعلم)، كتيبه سردر ساختمان دارالفنون در خيابان ناصرخسرو، كتيبه سردر مسجد سپهسالار، كتيبه سردر مسجد ناصريه، كتيبه سردر مسجد و مدرسه قنبر علیخان در خيابان سيروس و کتیبههای لوحهی آرامگاه حكيم ابوالقاسم فردوسي در طوس از ایشان است.
وی در سال 1312 بهپاس قدردانی از خدمات صادقانه، موفق به دریافت نشان درجه یک فرهنگ از وزارت معافی (وزارت ارشاد فعلی) و دریافت یک قطعه مدال نفیس و باارزش از دربار رضاشاه شد. بااینحال به نظر میرسد که موضوع نگارش کتیبههای بنای سردر باغ ملی توسط ایشان نیازمند بررسی بیشتری است.
لازم به ذکر است که در برخی از منابع ﺳﻔﺖﮐﺎری بنا به اﺳﺘﺎد اﺳﻤﺎﻋﯿﻠﯽ و اجرای ستونها به اﺳﺘﺎد ﮐﺮﯾﻢ ﻣﻨﯿﮋه و نسبت داده شده است (رنگچیان، 1384) که متأسفانه اطلاع چندانی در مورد ایشان وجود ندارد.
همچنین روی درب بزرگ فلزی که به فرآیند دستور ساخت توسط سردار سپه اشاره شده است، عبارت «در قورخانه به دستور و مراقبت آقای خسرو خان سردار اعتماد[7] رئیسکل قورخانه ساخته زینتبخش بنای تاریخی گردید ١٣٤١ هجری» حک شده است که نشان از ساخت در یک سال پس از اتمام بنا دارد.
عبارت «زینتبخش بنای تاریخی» نیز دلالت بر یادمانی بودن بنا و اهمیت آن به لحاظ سیاسی و تاریخی دارد. خسرو خان (مقتدر نظام) از یاران محمدعلی شاه در سرکوب مشروطه خواهان بود و بعدها ملقب به سردار اعتماد گردید. مهدی بامداد درباره او مینویسد: «مقتدر نظام (خسرو خان) از اهالی محله سنگلج و از الواطهای آن محله بود.
او نیز مدتها رئیس اداره قورخانه بود. در اواخر سلطنت قاجاریه اداره مزبور معنی و اساس چندانی نداشت. کار رئیس قورخانه فقط این بود که در اعیاد و جشنها امور چراغانی و آتشبازی میدان توپخانه را انجام دهد و ازاینجهت عامه مردم نامبرده را سردار فشفشه میگفتند و به این لقب شهرت تام پیدا کرده بود». (بامداد، ۱۳۴۷)
[1] – لازم به ذکر است که از استاد حسین خاک نگار مقدم نقل است که استاد جعفر کاشی
[2] – از حاج ابوالحسن معمار و استاد جعفرخان معمارباشی کاشانی بهعنوان معماران اصلی مسجد و مدرسه یاد میشود.
[3] – استاد محمدعلی کرمانی در سال ١٣١٨ ش در هشتادسالگی در تهران وفات يافت و در همين شهر دفن شد. (نصیری ١٣٨۴)
[4] – در زمان هارتمن به سفارش رضاشاه نوجوانان ۱۲ تا ۱۵ ساله فقیر و غالباً یتیم در قورخانه آموزش دیده و کار میکردند با این نگاه که اینها انگیزه دارند و آینده ایران را میسازند. البته کارگران بعد از دوره کارآموزی در قورخانه به آلمان فرستاده میشدند. لازم به ذکر است که هارتمن طراحی ساختمان قورخانه را در توپخانه تهران نیز بر عهده داشته است. (هارتمن، 1356)
[5] – ازجمله کتابهای وی میتوان به ترجمه مروج الذهب و معادن الجواهر (1277 خورشیدی)، تألیف رساله تاریخ اصفهان (آذر 1305 خورشیدی)، تألیف مقدمات لازمه علم جغرافیا (خرداد 1274 خورشیدی) و ترجمه اقوام المسالک فی معرفة احوال الممالک اشاره کرد. (ندیم الملک، 1391)
[6]– میرزا محمدحسین سیفی قزوینی (۱۲۴۰–۱۳۱۵ خورشیدی) در طول زندگی پربار خود در حدود چهار هزار نفر از کودکان را تعلیم داد و بسیاری از فرزندان شاهزادگان و رجال کشوری از شاگردان او بودند. مظفرالدین شاه، احمدشاه، محمدحسن میرزای ولیعهد و محمدرضا پهلوی از تعلیمیافتگان محضر او هستند. برجستهترین شاگردان او که در سطح بالایی تعلیم یافتند، عبارتاند از: حسن زرین خط، علیاکبر کاوه و مجدالکتاب گرگانی. عمادالکتاب شیوه خاص میرزا محمدرضای کلهر را دنبال میکرد. وی افزون بر نستعلیق، بیشتر خطوط، خصوصاً نسخ و شکستۀ نستعلیق را نیز استادانه مینوشت و در شعر نیز طبعی روان داشت. عمادالکتاب آثار بسیاری را کتابت کرده است که از آن میان میتوان: شاهنامۀ فردوسی (امیر بهادری)، دیوان ناصرخسرو و قرآن (به خط نسخ) را نام برد؛ اما مهمترین اثر وی را باید طراحی و انتشار «رسم المشق» به شمار آورد که حاصل سالها تلاش وی در عرصۀ آموزش نوین خوشنویسی بوده است. وی عاقبت در سال ۱۳۱۵ ش. درگذشت و در امامزاده عبدالله شهرری به خاک سپرده شد. (ولایتی 1392).
[7] – لازم به ذکر است که خسرو خان در زمره معماران و هنرمندان سازنده بنا قرار نمیگیرد و معرفی وی تنها به دلیل وجود نام او در کتیبه درب فلزی میانی است.