عناصر ضروري در طرحهاي جديد براي مكانهاي تاريخي
این گزارش درباره سه پروژه بحث ميكند كه همگي آنها بهسبب داشتن بافت تاريخي بسيار اختصاصي، نيازمند رهيافتهاي متفاوتي بودند.
این گزارش درباره سه پروژه بحث ميكند كه همگي آنها بهسبب داشتن بافت تاريخي بسيار اختصاصي، نيازمند رهيافتهاي متفاوتي بودند.
وجه مشخصهي جنبش معماري مدرن، يك دوگانگي است كه بسته به منظر شهرها، از ديدگاه معماران و طراحان تقسيم بندي ميشود. هدفهاي معماري مدرن با هر آنچه كه در گذشته بود فرق دارد. شهر سنتي از يك فضاي قرونوسطايي متراكم كه مركزيت آن را كليساها و دوكنشينها تشكيلميدادند به مجموعه اي منظم تغيير شكل يافته بود تا مجموعههاي وسيعي از بناهاي كلاسيك را نشان دهد كه تزيينات و حالات فرهنگي آنها، سمبل آزاديهاي جديدالتأسيس كليسا و حكومت بود. در دوره ويكتُريايي بسياري از اين شهرها تبديل به “مكانِ مال اندوزي” شد و با مطالبات بهگزينانه اربابانِ كارخانهدار آكنده گشت.
قدرت افكار عمومي تحسين برانگيز است امّا در مسايل زيربنايي، قدرت نبايد بدون مسئوليت باشد. شايد اكنون در مرحلهاي باشيم كه گروههاي محلّي بايد به مالكان، شركتهاي توسعه و عمران، و طراحان براي “ساخت بنا هايي كه به نحو مشخصي متعلق به دوران ما هستند دست ياري دهند، اما اين كار بايد همراه با درك و احترام به تاريخ و بافت باشد”.