معماری و شهرسازی ایران در دوران معاصر تحت تاثیر تحولات اجتماعی و اقتصادی درونی و بیرونی و عوامل تاثیرگذار وابسته بدان، دستخوش تغییرات فراوانی بوده است. این تغییرات چنان بنیادین بوده که سبک‌ها و چالش‌های فراوانی را در فضای معماری و شهرسازی ایران هم در فضای مفهومی و هم در فضای عینی موجب شده است. به این اعتبار، شهر تهران، بواسطه قرار گیری در کانون این تحولات، در راس نمونه‌های کاملا متحول شده شهری ایران قرار دارد که رد پای دوره‌های متفاوت را می‌توان در آن مشاهده کرد. از گسترش‌های کالبدی صورت گرفته در مقیاس پهنه شهر تا گونه‏ها و سبکهای متعدد معماری، به منزله نشانه‌های قابل قرائت، نمودی از این تحولات هستند.
با ظهور اندیشه‌های نوگرا و تجدد طلب در یکصد و پنجاه سال اخیر، این تحولات در قالب تقلیدهای سطحی و نابجا منجر به تبدیل شهر ایرانی به وارد کننده سبک معماری و شهرسازی از اروپا می‌گردد. این امر که در ابتدای امر متاثر از سفر شاهان قاجار به فرنگ بود، با اصلاحات ناشی از مشروطه رنگ و بوی دیگری یافت و متعاقبا تحت تاثیر اندیشه‏های دانشجویان از فرنگ بازگشته، در دهه‌های بعدی تشدید شد و نهایتا منجر به پدیداری شهرهایی شد که در زمینه معماری و شهرسازی، نه توان مقایسه و مقابله با نمونه‌های غربی را داشتند و نه قادر به مقایسه با پیشینه تاریخی خود بودند. فی الواقع فضاهای عینیت یافنه ناشی از این جریان‌های فکری را می‌توان ریشه بحران هویت برای شهرهای ایرانی از منظر معماری و شهرسازی دانست. این مقاله بر آن است تا ضمن ارائه و بررسی فهرستی از مولفه‌های تاثیرگذار بر این جریان – جهت آگاهی از زمینه تاریخی این بحران هویتی- به جستجوی علل آن و نهایتا زمینه‌سازی برای دستیابی به راهکارهای برون رفت از این بحران بپردازد.