مطالعه و گردآوری: محمد غلامنژاد و همکاران
با بررسی شیوه ساخت بنای سردر باغ ملی میتوان آن را در ادامه سنت معماری اواخر دوره قاجاریه معرفی کرد. در ساخت این بنا از شیوههای معماری سنتی دوره قاجار و همچنین مصالح سنتی و بوم آورد (آجر، سنگ، چوب، فلز و کاشی) استفاده شده است، ازاینرو میتوان دریافت که تأثیرپذیری بنا از معماری اروپایی تنها در سیمای ظاهری آن بروز یافته است. در اینجا بهمنظور آشنایی نسبت مصالح و الگوهای مورداستفاده در تزئینات بنا تا حد امکان بررسی اجمالی نسبت به مصالح و همچنین الگوهای استفاده شده در آنها صورت میگیرد:
آجر
پشـتوانه غنـی هنـر آجـركاری گذشـته، تأثیرات و حضـور خـود را در تزیینـات معمـاری اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی نمایان سـاخته اسـت. «تزیینات آجـری این دوران تلفیقی از طرح و نقـش سـنتی و اسلامی و نیـز تزیینـات آجـری بـه شـیوه معمـاری اروپایـی است. بنابرایـن، بناهـای ایـن دوره، بهگونهای هنرمندانـه و خوشـایند و یـا بـه شـكل تركیبـات جدیـد و نامأنوس، طرحهای آجـری تزیینـی را در بناهـا ایجـاد كـرده اسـت كـه خـود بیانکننده نگـرش معمـاری ایـن دوره اسـت.
پدیـدهای تزیینی كـه میتوان بهگونهای آن را سـبك ممتـاز، جدیـد و متفـاوت تلقـی كـرد». (كیانی ۱۳۹۲) این موضوع در آجرکاری نماهای بنای سردر باغ ملی کاملاً مشهود است؛ بهطورکلی آجرهای استفاده شده در این بنا را میتوان به پنج دسته اصلی تقسیم نمود:
آجر پیشبر: برای تهیه این آجرها، خشتهای نیمهخشک را با توجه به شکل موردنظر و در اندازههای مشخص با استفاده از سیم یا ابزار تیز دیگری به شکل موردنظر برش داده و پس از خشک شدن کامل به کوره میبردند. در ساخت بدنه ستونهای جبهه جنوبی این بنا از آجرهای پیشبر منحنی شکل با ابعاد 24×10×4 سانتیمتر استفاده شده است. این آجرها با استفاده از ملات گچوخاک روی سطح بنا چسبانده شدهاند.
آجر تراش: از این نوع آجر به شکل آرایههای برگ کنگری[1]، به ارتفاع 38 سانتیمتر و همچنین بهصورت نواری برای تزیین گلدانی سرستونهای جبهه جنوبی و در دو ردیف مجزا استفاده شده است. ردیف پایینی برگ کنگریها دارای ارتفاع 20 سانتیمتر هستند. همچنین در زیر برگهای کنگریهای فوقانی یک ردیف آجر تراش دالبری شکل به ارتفاع 8 سانتیمتر اجرا شده است؛
علاوه بر این در آجرکاریهای حصیری (بوریایی) شکل بخش فوقانی جبهه جنوبی بنا نیز از آجرهای تراش استفاده شده است. ابعاد این آجرها در حدود 15×5 سانتیمتر بوده و در داخل یک کادر مستطیل شکل به ابعاد 345×76 سانتیمتر واقع در دو سوی قسمت فوقانی جبهه جنوبی اجرا شدهاند بهنحویکه طرح گلانداز روی آن قابلمشاهده است.
نوع دیگری از آجرهای تراش که به شکل ابزار فتیلهای تراش خوردهاند در آخرین ردیف تزیینات سرستونها به کار رفته است. همچنین بر روی بدنه ستونها و در زیر آخرین ردیف برگ کنگریها نیز آجرها به شکل سینه کفتری به ارتفاع 10 سانتیمتر تراش داده شدهاند؛ علاوه بر این، در نوار بالای فرسب[2] نماهای شمالی و جنوبی و همچنین در نمای برجها از ردیف آجرهایی با ابزار سینه کفتری استفاده شده است.
آجر آبساب: آجر آبساب آجری است که پس از تراش آن را در آب خیسانده و کنارهها را بهوسیلهی ماسهبادی یا گَرد آجر و گاه با گل رس یا اخرا میسایند. این روش به نما جلوه میدهد ولی توان آجر را از بین میبرد. رونق این شیوه بیشتر مربوط به دوران صفویه و بعدازآن است. در اجرای نمای اشکوب اول جبهه جنوبی بنا از آجرهای آبساب به ابعاد 21×10×4 سانتیمتر استفاده شده است. همچنین در نمای اشکوب فوقانی نیز از آجرهای آبساب کوچکتر با ابعاد 20×5×10 استفاده شده است.
آجر ختایی: از این نوع آجر (به ابعاد 25×25×5 سانتیمتر) بهطور گستردهای در اجرای سفتکاری بنا و همچنین در اجرای نمای شمالی و کفسازی فضاهای داخلی و پلهها استفاده شده است.
آجر مارکوفی: از این آجرها که نام آنها برگرفته از نام معمار برجسته این دوران، نیکلای مارکوف است با ابعاد (21×11×5) در بخش الحاقی جبهه شرقی بنا استفاده شده است. لازم به ذکر است که ویژگی بارز این نوع از آجرها دوام و استحکام آنهاست که درنتیجه استفاده از قالبهای برنجی و پخت مناسب ایجاد شده است.
آجر فشاری: از این نوع آجر که از آن با نام آجرهای «آجری گری» یا «آجر زبره» یاد میشود، با ابعاد 22×10×6 در بخشهایی از دیوارهای الحاقی فضاهای داخلی بنا استفاده شده است.
سنگ
بررسیها حاکی از آن است که سنگهای مورداستفاده در نماسازی سردر باغ ملی از نوع سنگ آهکی یا لایم استون[3] بوده و در ابعاد متنوع با تزیینات متعددی اجرا شده است. لایم استون، سنگی رسوبی است که حداقل 50% از وزنش به کربنات کلسیم یا کلسیت (CaCO3) اختصاص یافته باشد. این سنگ ازجمله سنگهای رسوبی تخریبی یا آواری (سنگی که براثر تخریب و تکهتکه شدن دیگر سنگها ایجاد میشود) محسوب میشود.
تقریباً تمام لایم استونهایی که دارای رگههای زیبا هستند، منشأ بیولوژیکی دارند. رنگ، رگهها، تودههای رنگی، خالها و سایهها در لایم استون، توسط موادی ایجاد میشوند که هنگام شکلگیری سنگ در آن وجود دارند (حتی در حد بسیار پایین). این مواد شامل کانیهای آهندار، خاک رس و آن دسته از مواد آلی که به نظر میرسد باقیمانده قسمتهای نرم بدن موجودات ریز دریایی باشند، میشود.
بسیاری از این مواد تیره، در میان بلورهای کلسیت یا مواد صدفی یافت میشوند؛ برخی از بلورهای کلسیت و صدفها، تیرهتر از سایر نمونههای آن هستند. از منشاء سنگهای مورداستفاده در بنا اطلاعی در دست نیست و این موضوع مستلزم انجام مطالعات آزمایشگاهی در این خصوص است، بااینحال با توجه به وجود معادن متعدد سنگآهک در پیرامون شهر تهران (بهویژه کوههای بیبی شهربانو در منطقه شهرری[4] و منطقه دوشان تپه)، میتوان حدس زد که این سنگها احتمالاً از یکی از همین معادن استخراج شده باشند. در اینجا به نحوه کاربرد سنگ در بنای سردر باغ ملی پرداخته میشود:
- قطعات سنگهای استفادهشده در ازاره نمای جنوبی دارای ابعاد تقریبی 19×70 سانتیمتر بوده و در 6 ردیف (به ارتفاع حدود 120 سانتیمتر از کف) اجرا شدهاند؛ قطعات سنگ به شیوه بادبر (رگهای) سرتراش گونیا شده[5] تراش خوردهاند.
- سنگهای بهکاررفته در پایه ستونهای نمای جنوبی که درمجموع 72 سانتیمتر از ارتفاع ستونها را به خود اختصاص دادهاند؛ این پایه ستونها از سه قسمت اصلی تشکیل شدهاند:
- سنگ قسمت زیرین پایه ستون سنگی یکپارچه و مدور به ارتفاع 21 سانتیمتر و قطر 88 سانتیمتر است. این قسمت خود متشکل از دو شال ته ستون[6] و ابزار مقعر گود بین آنهاست؛
- قسمت میانی که از دو ردیف سنگ بادبر محدب به ارتفاع 20 سانتیمتر تشکیل شده است؛
- ابزار رویی[7] (فتیله بالایی) پایه ستون که دارای ارتفاعی برابر با 10 سانتیمتر است.
- سنگهای مورداستفاده در حاشیه تاقهای سهگانه نمای جنوبی اشکوب اول بنا که دروازههای فلزی درون آنها کار گذاشته شده نیز بهصورت بادبر بوده و دارای ابعاد 52×15×20 سانتیمتر هستند. این قاب سنگی دارای ساقهای به طول 340 سانتیمتر بوده که با یک ردیف سنگ بادبر به ارتفاع 45 سانتیمتر اجرا شده است. پاکار یا پاتاق[8] قوس دارای سه بخش فتیلهای، بدنه با تزیینات قاشقی و قسمت فوقانی بوده که متشکل از ابزار بیضوی و درپوش مکعب شکل است. همچنین سنگهای قوس تاق نیز بهصورت گوهای[9] اجرا شده است.
- در ساخت سنگ کلید تاق[10] قوس درب میانی، از فرم تاج گل[11] با تزیینات گیاهی مدور بلوط بهعنوان سنبل زئوس و نشانه خرد و گیاه زیتون بهعنوان نماد پیروزی استفاده شده است. در قسمت فوقانی حلقه گل تاجی با الگوی تاجهای اواخر قاجار وجود داشته که در حال حاضر مفقود شده است. در داخل حلقه گل نیز تاریخ ساخت بنا به سال 1340 هجری قمری حک شده است. تزیینات بهکاررفته در کلید تاق قوس دهانههای جانبی نیز مشابه با دهانه میانی است، با این تفاوت که نقش داخل آن شیر و خورشید بوده و تزیینات گیاهی آن نیز سادهتر شده است.
- دستکهای زیر قرنیز (آرنجی) با دو طرح مختلف و به ابعاد 42×53×20 سانتیمتر در دو سوی نمای جنوبی در بخش زیرین فرسب[12] (در محل آجرکاری حصیری) قرار گرفتهاند.
- نوار زیرین فرسب، ابزار خورده و دارای تزییناتی به شکل مهره و ماسوره[13][14] بهصورت گود روی لبه فوقانی نمای آن است.
- رخبام[15] نمای جنوبی بنا نیز ابزار خورده و با ارتفاعی در حدود 27 سانتیمتر در بالاترین قسمت آن قرار دارد. این رخبار با یک ردیف آجر ترکیب شده و بهصورت دو ابزار فتیله سنگی پیاپی اجرا شده است.
فلز
بهطورکلی استفاده از فلزات در معماری سنتی ایران محدود بوده و بیشتر میتوان آن در ارتباط با هنر زمودگری[16] دانست، هرچند که پیشینه مواردی نظیر بهکارگیری بستهای فلزی در بناهای سنگی حداقل به دوره هخامنشی بازمیگردد. زمودگری درواقع پیشهای است که الصاقات فلزی را برای اجزاء مختلفِ در و پنجرههای بناهای قدیمی میسازد.
در گذشته استفاده از ورقههای فلزی بهمنظور افزایش استحکام درهای چوبی و کاهش آسیبپذیری آنها و همچنین ایجاد زمینههای درخشان و پرتلالو بهعنوان پوشش دیوارها رایج بوده است. در دوره قاجاريه کاربرد فولاد جهت رکابىها در اسکلت چوبى و کلاف بندیها بخصوص شیروانی سازی موردتوجه بوده است. ( رفیعی سرشکی , رفیع زاده و رنجبرکرمانی ۱۳۸۷) بهطورکلی موارد استفاده از فلزات در بنای سردر باغ ملی بهصورت زیر است:
1- دروازهها: «این بنا دارای سه دروازه دو لنگه است که یک خروجی آن سوارهرو و دو خروجی دیگر پیادهرو بوده و در طرفین خروجی سوارهرو قرار دارند. هر سه دروازه خروجی دارای درب آهنی هستند که توسط استاد محمدعلی کرمانی، در قورخانه تهران ریخته شدهاند» (بانی مسعود 1391). قسمت کتیبه[17] بالای دروازهها به شکل قوس نیمدایره بوده و غالباً با نقوش اسلیمی گیاهی و جانوری تزیین شدهاند.
دربها از فلز آهن و آلیاژ برنج ساخته شدهاند، کلاف اصلی از جنس فولاد (مشخصاً ریلهای راهآهن دوره قاجار) تهیه و با روش پرچ و بستهای رابطی به شکل گونیا به یکدیگر متصل شده و سطح دربها با استفاده از ورق آهن پوشیده شده است؛ برای این منظور از ورقهایی به ضخامت 2 میلیمتر برای پوشاندن دربهای کوچک و نمای جنوبی دروازه میانی و در نمای شمالی دروازه میانی از ورقهایی 6 میلیمتری استفاده شده است.
ورقها با استفاده از پرچ دوطرفه به یکدیگر و به کلاف درب متصل شدهاند. تزیینات این دربها از جنس برنز[18] و چدن بوده که بهصورت زه و مشبک و با روش ریختهگری ساخته شدهاند. در قسمت میانی کتیبه و لنگه دربها و سطوح پایینی آنها از تزیینات مشبک استفاده شده و بهمنظور کادربندی و تقسیمات سطح دربها زههای برنزی و چدنی به کار گرفته شده است. بهطور عمده تزیینات مشبک بهصورت دو رو ساخته شدهاند، فقط بخشهایی که به این تزیینات بدنه درب اتصال دارند بهصورت یکرو دیده میشوند.
بهطورکلی شبکههای تزیینی در قطعات کوچک طراحی و ریخته شده و سپس با اتصال پرچ سربی و آهنی با یکدیگر یکپارچه شدهاند. نکته حائز اهمیت در این مورد، پیچیدگی عملیات ریختهگری در ساخت قطعات مشبک دو رو بوده است، چراکه در این قسمتها ضخامت قطعه زیاد شده و تا چندین سانتیمتر میرسد.
در صورت عدم تبحر لازم، این موضوع موجب میشود در هنگام ریختهگری، بار مذاب در قالب جمع شده و پس از انقباض و تغییر حجم، قطعه جمع شده و نقش یک سمت آن کامل نشود؛ لازم به توضیح است که تزیینات دربها در دورههای مختلف مورد مرمت قرار گرفته و بخشهای مفقود آن با آلیاژ برنج و فلز سرب خشک بازسازی شدهاند. (بهرمان 1380)
در میان قوس فوقانی دروازه بزرگتر، یک نشان بزرگ قرار دارد که در وسط آن دو مجسمه نیمتنه رضاخان که پشتبهپشت هم قرار داشتند نصب شده بود. این نشان (آرم)[19] برگرفته از نشانهای خانوادگی است که ریشه آنها به قرونوسطی بازگشته و نمونههای آنها در سرتاسر جهان مورد استفاده قرار گرفته است. نشان خانوادگی یک فرد یا خاندان مشخص عبارت است از نقوشی مرتبط با مؤلفههای بیانگر اصالت دودمانی که بر سطوحی همچون البسه و سپرها و یا پرچمها نقش میبندند. (کلانی، ۱۳۹۴)
در گزارش پرونده ثبتی بنا جنس مجسمه رضاخان برنزی ذکر شده است[20] و گویا آن را پس از انقلاب از محل خود برداشته و در حیاط سازمان ثبتاسناد و املاک کشور دفن نمودهاند. (گزارش پرونده ثبتی 1376) این نیمتنهها با استفاده از پایه و بستهای مدور فلزی در محل خود میشدند و ارتفاع آنها در حدود 70 سانتیمتر بوده است.
در زیر این نیمتنه (در محل شعار) بهمانند بسیاری از نشانهای مشابه، عبارت «زنده و جاوید باد نام پهلوی» درج شده و در زیر آن نام سازنده درب «محمدعلی کرمانی» آمده است. در پیرامون مجسمه سردار سپه، ادوات جنگی و سازهای نظامی (نظیر ترومپت، ساکسیفون و طبل) نیزه، سرنیزه، شمشیر، تبرزین، پرچم، توپهای متقاطع و هرم توپ[21] بهصورت مدور تعبیه شده و در طرفین آن دو فرشته بالدار قرار گرفتهاند.
باقی قسمتهای کتیبه دروازه به نقوش اسلیمی مزین شده و در حاشیه آن عبارت «حسبالامر یگانه قائد جیش اسلام و یکتا منجی کشور باستانی افتخار فرزندان رشید سیروس و داریوش نادر عصر بندگان حضرت اشرف اعظم آقای رضاخان سردار سپه وزیر جنگ و فرمانده کل قشون ایران دامت عظمه در قورخانه به دستور و مراقبت آقای خسرو خان سردار اعتماد رئیس قورخانه ساخته زینتبخش بنایی تاریخی گردید -1341 ﻫجری» به خط نستعلیق[22] نقش بسته است. در قسمت میانی هر لنگه درب، نقش شیر و خورشید ایجاد شده و پیرامون آن با نقوش اسلیمی نظیر تاک[23] و دهن اژدری[24] تزیین شده است.
چفتوبست دربها نیز از آهن چهارسو با ضخامت 20 ×50 میلیمتر ساخته شده است. چفت دربهای جانبی بهصورت عمودی بوده که با روش کشویی و چرخدندهای ساخته و بر ضلع فوقانی کلاف درب، قفل میشده است.
2- چراغهای روشنایی: این چراغها که چهار عدد از آنها روی نماهای شمالی و جنوبی وجود دارد ظاهراً در دورههای بعدی (احتمالاً دهه 40 خورشیدی) روی بنا نصب شدهاند. این چراغها بهصورت سهشاخه بوده و در آنها از تزئینات برنجی پیچان و رونده نقوش ختایی استفاده شده که از تکرار متقارن این نقوش ترکیببندی نهایی ایجاد شده است. متأسفانه درپوش تعدادی از این چراغها مفقود شده است.
3- میله پرچم: این میلهها که محل نصب آنها روی تیزه پوششهای پیازی طرفین و بام فانوسی میانی است درواقع نقش توغ را در گنبدهای مساجد و اماکن متبرکه بر عهده دارند که علاوه بر محافظت از تیزه گنبد در مقابل نفوذ رطوبت، بهعنوان پایه پرچم نیز به کار میرود. بنا بر بررسیهای صورت گرفته، شکل این توغ ها در سردر باغ ملی برگرفته از شکل سر گرزهای پره دار است که نمونههای متعددی از آن در موزههای کشورهای (ازجمله هند و ترکیه) مختلف وجود دارد؛
میله پرچمهای روی تیزه بام فانوسی کلاهفرنگی میانی دارای هشت پره بوده ولی میله پرچمهای گنبدهای پیازی برجها دارای شش پره هستند؛ نکته جالبتوجه اینکه نمونههایی از این گرزها در کشور هندوستان به گرز شش پر[25] شهرت دارد که درواقع نوعی سلاح هندو -ایرانی محسوب میشود.
این عناصر از قطعات چوبی ساخته شدهاند که با ورق آهنی پوشانده شدهاند. میله پرچم در مرکز پایههای پره دار قرار گرفته و در انتهای آن قرقرهای برای تعویض پرچم تعبیه شده است. لازم به ذکر است که نمونه مشابه با این نوع تزئین را میتوان در شیروانی عمارت چهل ستون مشاهده کرد.
استفاده از عنصر گرز بدینصورت را همچنین میتوان در بام تعدادی از خانههای تاریخی کشور رومانی مشاهده نمود که تحت تأثیر معماری بومی روستایی و تزئینات مساجد و کلیساهای سبک عثمانی منطقه بالکان اجرا شدهاند.
کاشی
تمامی کاشیهای بهکاررفته در نمای عمارت سردر باغ ملی، از نوع کاشی هفترنگ بوده و در آنها موضوعاتی نظیر قابهای روایت کننده یک واقعه، مناظر روستایی، کتیبهها، نقوش گیاهی، نقوش هندسی و نقوش انسانی و حیوانی نمایش داده شده است.
اشکوب اول نمای جنوبی: در قاب کاشیکاری لچکیهای[26] تاق میانی طرح یک تاج گل با نقش شیر و خورشید در داخل آن بهصورت متقارن نمایش داده شده است. لازم به توضیح است که شیر و خورشید نمادی است که بهطور مشخص در فرهنگ ایرانی از قرن ششم هجری حضور دارد.
از دوره صفویه به بعد تصویر شیر و خورشید به یکی از جدیترین نقوش بر روی درفشهای حکومتی تبدیل میشود و در حکومت پهلوی نیز بهطور رسمی و جدی بهعنوان نمادی ملی و شاهنشاهی مطرح میشود؛ پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، این نشانه که نماد سلطنت، طاغوت و ایرانی گرایی منهای اسلام تلقی میشد، از روی پرچمها و سایر اشیاء زدوده و به این صورت، به نماد مخالفان حکومت جدید و بهطور مشخص سلطنتطلبان، پان ایرانیست ها و برخی دیگر از گروههای مخالف نظام تبدیل شد؛
این در حالی است که در دورههای صفویه، افشاریه و قاجاریه، برای این نماد، معانی دینی –مذهبی نیز شکل گرفته بود[27] و همچنان نیز در برخی از مناسبتهای مذهبی – همچون روی چادر پارچهای برخی از تکایا، بیرقها و علمهای عزاداری در محرم و پردهخوانیها میتوان این نقش را دید. (داور پناه 1391)
در پیرامون تاج گل، ادوات نظامی و پرچم ایران ترسیم شده و در کنار آن داخل لچکی شرقی عبارت «بسمالله الرحمن الرحیم» و داخل لچکی غربی آیه «نصر من الله و فتح قریب[28]» آمده است. قابهای کاشیکاری بالای تاقهای کوچک نیز قرینه هستند با نقش مسلسل ماکزیم[29] در وسط و پرچم ایران در طرفین آن.
آنچه در خصوص مسلسل قابلذکر است اینکه ظاهراً رضاشاه اولین افسر آموزشدیده برای استفاده از این سلاح در ایران بود و ازاینرو به «رضا ماکسیم» معروف بود. درواقع گروهان شصتتیری که وی به فرماندهی آن رسید نخستین گروهان شصتتیر انداز در ایران بود که از آن در دوره استبداد صغیر و در جریان محاصره شهر تبریز استفاده شد. (کسروی 1383).
خانم ستاره فرمانفرماییان دراینباره نوشتهاند: «در تلگراف به وقوع کودتایی در تهران اشاره شده بود. رهبر کودتا فرد گمنامی از مأموران محافظ پیشین خانه پدرم بود. اگر پدرم به فردی قویهیکل برای حمل مسلسل ماکسیم جدیدش محتاج نشده بود، شاید سلسله پهلوی به وجود نمیآمد. در حدود سال 1285، پدرم برای جنگ با ترکهای عثمانی، مسلسل آلمانی جدیدی به نام ماکسیم تهیه کرد.
حمل این اسلحه جدید، به فرد نیرومندی نیاز داشت که اهل روستای آلاشت واقع در شمال ایران بود. پدرم او را که فردی اخمو، کمحرف و گوشهگیر و صریح الهجه بود و قد یکصد و نود سانتیمتریاش، باعث رعب دیگران میشد، برای این امر در نظر گرفت. ابتدا به او درجه افسری داد و سپس وی را مسئول حمل و استفاده از مسلسل جدید کرد. ازآنپس این غول شمالی را همقطارانش در گارد شازده، رضا ماکسیم صدا میزدند. رضا پس از دریافت درجه افسری، به خاطر شجاعت، صراحت و قاطعیت بهسرعت ترقی کرد». (فرمانفرماییان 1383)
نقش کاشیکاری افریز[30] و سنتوریهای مدور[31] جانبی نیز قرینه بوده و شامل دو عراده توپ نظامی[32] و یک هرم گلوله توپ مشتمل بر 21 گلوله در طرفین بوده که در کنار آنها نقوش دیگری چون نبرد شیر و پلنگ، مناظر روستایی دیده میشود[33]. در برخی از منابع به استفاده مجدد از برخی کاشیهای سردر قدیمی تخریب شده میدان مشق (سردر ناصری) در سردر جدید اشاره شده است، (پرونده ثبتی اثر، 1376) که البته بررسی تصاویر بهجای مانده از این بنا منجر به رد این فرضیه شد.
نکته قابلذکر اینکه نظامیان (بهویژه در توپخانه) از دیرباز دریافته بودند که بهترین شیوه چیدمان برای گلولههای توپ چیدن آنها بهصورت هرم با قاعده مربع است. این نوع از چیدمان امکان روی هم چیدن گلولهها بهصورت پایدار و همچنین شمارش سریع و آسان آنها را فراهم میکرده است؛
برای مثال در چنانچه هرم شامل 4 لایه میشد، در لایه تحتانی 16 گلوله، در لایه فوقانی 9 گلوله، در لایه بالاتر 4 و درنهایت 1 توپ در رأس هرم قرار میگرفت. بهاینترتیب متصدیان توپخانه بهراحتی میتوانستند مجموع گلولههای توپ (برای مثال: 55 =25+16+9+4+1) را محاسبه نمایند.
ظاهراً استفاده از نشان توپهای متقاطع نیز سابقهای طولانی داشته و نمونههایی از این نشان تجهیزات نظامی ارتشهای مختلف جهان ازجمله فرانسه (از دوران امپراتوری اول فرانسه)، روسیه، انگلستان و غیره وجود داشته است.
کاشیکاری بنا توسط حاج حسین کاشیساز [خاک نگار مقدم] ساخته و نصب شدهاند. متن کتیبه فرسب جبهه جنوبی که بر روی زمینه لاجوردی نوشته شده و از سرودههای مرحوم ندیم الملک بوده است. لازم به ذکر است که در جریان خواناسازی جبهه شرقی اشکوب دوم بنا در سال 1395، مصرع نخست این قصیده نیز مجدداً از زیر اندود گچ و پنجره چوبی الحاقی مجاور آن بیرون آورده شد:
«خجسته درگه کسری همایون …[34]
تعالی درگهی فرخ که میسایند بر خاکش خدیوان[35] تاج و پیشانی شهنشاهان سر و افسر
تعالی هم بتارک زین مبارک درگه و ایوان رواقش قبله خاقـان جنابش مأمن قیصر
زهـی ایـوان نعـمانی[36] طـراز ژرف میـدانی ز موج فوج لشکر قلزمی[37] با چرخ پر اختر
بنا آمد بفـرمـان همـایـون داور اعظـــم وزیـر جنگ سـردار سپه نوئین[38] نـام آور
خداوندی که شهباز جلال و قدرتش دارد همه ذرات گیتی را مصون در زیر بال و پر
ز شمشیـرش گریزان شیـر نر از بیشۀ … پلنگ از کوه سوی یم نهنگ از یم[39] به کوه و بّر
ز هّرای دم توبش[40] … زلزال در امکـان غبـار دیده پروین بسـیط تــوده اغبر[41]
هـژیر بیشــه دولت پلنـگ قلـه قدرت سپهر شوکت و سطوت[42] رضاخان جهان داور
تهمتن تن غضنفر فر نریمانی که در هیجا[43] عیان صد رستم دستان بر خفتان بسر مغفر
جهاندار و جهانـداور خداوند همـه کیــهان مهین دادار ملک جم رئیس کشور و لشکر
خداوندی که خشـم آورد در عرصـه میدان ز تف شعـله خشمش بسوزد چشـمه خـاور
خداوندی که عزمش برکشد دفع حوادث را حصـار آهنیـن بنیان بدور دهـر پهنـاور
خداوندی که در هیجا شرار برق شمشیرش شکـافد صاعقـه کردار سقف گنبد اختر»
اشکوب دوم نمای جنوبی: کاشیکاریها در بالاترین قسمت این بخش و بر روی پیشانی، دارای نقوش اسلیمی گیاهی است. بر روی لچکیهای بخش زیرین آن نیز حدیث سلسله الذَهَب (قال الله تعالی عزوجل ولایه علی بن ابیطالب حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی)[44] به رنگ طلایی[45] آمده و با نقوش ختایی و همچنین مناظر خانههای روستایی تزیین شده است.
لازم به ذکر است که سلسله الذَهَب به حدیثی گفته میشود که معصوم به اسناد از پدرانش نقل کند، اما بهطور خاص حدیث سلسله الذهب یا حدیث «حصن»، حدیث قدسی است منقول از امام رضا (ع) در باب توحید و شروط آن. مطابق حدیث قدسی سلسله الذهب ورود به دژ محکم و استوار الهی و عبد خدا شدن با اجرای قوانین و دستورات معبود حقیقی «الله» است و این درواقع در امان شدن از عذاب خداوند است که آنانی را که بیرون از این دژ (حصن) قرار میگیرند، شامل میشود. (رحمانی 1387)
اشکوب اول نمای شمالی: در این نما نیز بهمانند نمای جنوبی، در قاب کاشیکاری لچکیهای[46] تاق میانی بهصورت متقارن طرح یک نشان شامل یک تاج گل با نقش شیر و خورشید در داخل آن، به تصویر کشیده شده و ادوات نظامی و پرچم ایران نیز در پیرامون آن وجود دارد. در اینجا دو فرشته بالدار یا الهه پیروزی بهصورت قرینه نشان داده شده که دو سوی یک کتیبه هشتگوش مزین به آیه 1 از سوره مبارکه فتح (انا فتحنا لک فتحا مبینا) را در دست دارند. در این کتیبه تاریخ 1340 درج شده است.
اصولاً «فرشتگان پیامآوران بالدار هستند که میان خدایان و بشر ارتباط برقرار میکنند»[47]. (هال 1389) فرشته با مفهوم امروزي، بهاحتمالقوی از تمدن بینالنهرین نشات گرفته است و چون خاور نزديك پل ارتباطي مهمي بين مشرق و مغرب زمين بوده، تفكر موجودات بالدار از مغرب به مصر و يونان منتقل شده و از شرق به هند و چين و ديگر كشورهاي آسيا میرود. از مشهورترين نمود تأثيرات يونان، شكل دو فرشته پیروزی (الهه نیکه[48]) در تاق بستان كرمانشاه است.
این فرشتهها نیز مانند نشانهای بالدار پیروزی نیکه در تاق نصرت رومی، نماد پادشاهی و سخاوت در دست، از فضای مثلثی بین دو طرف تاق (لچکی) بهطرف هم نزدیک شدهاند. بال در هنر غرب و شــرق، نماد الوهیــت و موجودى مافوق طبیعت، تحرك، حفاظت اســت. بــال همچنین نمادى از عروج به آســمان، پیک ایزدان تیزپــا و نیروهــاى ارتباطدهنده بین انســان و ایزدان اســت. (حیدری , جعفری و آیت اللهی 1386 )
در دوره قاجاریه شاهد فرشتگانی خردسال هستیم که خصوصیت آنها عریان بودن آنها با بالهای بزرگ است. اغلب فربه هستند و اندام آنها حجیم و سنگین به نظر میرسد، خصوصیات این فرشتگان ازجمله نشان دادن حجم سهبعدی بدن، نشان دادن ماهیچهها و عضلات اندامی که اغلب در ایران برای پوشش شرم گاه از لنگ و پارچهای به دور کمرشان استفاده میبردند. این فرشتگان یادآور کوپید[49]، کودک –خدای عشق یونانیان باستان است؛ بنابراین در این دوره هم مانند رنسانس فرشتهها از جایگاه آسمانی خود به زمین نزول کردند. (صفرزاده 1393)
در این دوره از نقش فرشته بالدار (کوپید) در تزئینات بناهای مختلف و حتی مساجد استفاده شده است. اجرای یک جفت قرینه در مقابل اجرای بیقرینه نقش فرشته اروپایی ریشه در تفکرات ایرانی دارد که اشکال آن را بهصورت قرینه و با یک نظم ریاضی اجرا میکردند. نقش کوپید در دوره قاجار بر روی تمبر، عکس و کارتپستالهای وارداتی از اروپا نیز دیده میشود که میتوان گفت احتمالاً بر کاربرد آن در تزئینات بناهای این دوره تأثیرگذار بوده است. (بانی مسعود، 1389) درمجموع فرشتگان بالدار سردر باغ ملی را میتوان فرشته (کوپید) هایی دانست که حامل پیام فتح و پیروزی از سوی خداوند هستند.
قابهای کاشیکاری بالای تاقهای کوچک نیز متناظر هم هستند و نقش دو مسلسل ماکسیم را بهصورت قرینه نشان میدهند. در قاب فوقانی تاقهای جانبی مجموعهای از نقوش هندسی منتظم به چشم میخورد. متن قصیده کتیبه فرسب شرقی که بر روی زمینه آبی لاجوردی نوشته شده عبارت است از:
«غلام درگهش … … ونیال و طغرل و سنجر[50]
بذاته خود جهان است و جهان قائم بذات او جهان اعراض امکانی و ذات اقدسش جوهر
جهانبانی که سرهنگ نظامش چوب دربانی بگیرد از کف فغـفور[51] و کوبـد بر سر قیصـر»
مشابه همین کتیبه داخل فرسب غربی نیز دیده میشود که متن آن ادامه قصیده فوق بوده و عبارت است از:
«شرار توب باروکوب آتشبار تیب[52] او بسـوزد بحـر را پایان بتـوفد کـوه را پیـکر
غرض این تخت جمشیدی چو کیهان را طراز آمد شهان از بحر تاریخش نوشته هر یکی محضر
ندیم الملک از اسکندر گرفت افسر سپس گفتا بنـای درگه کسری ندیـم سد اسکنـدر-1340»
مشابه نمای جنوبی نقش کاشیکاری افریز جانبی نیز قرینه بوده و نقش آن روایت کننده ماجرای تسخیر یک قلعه بوده و 8 لژیون قزاق با لباس، کلاه و سلاحهای ویژه را به تصویر کشیده است؛ (گزارش پرونده ثبتی 1376) علاوه بر این در تاق نماهای برجهای 8 ضلعی نیز نقش 3 سرباز قزاق بهصورت تمامرخ و مجزا دیده میشود، قرینه آن بر روی برج مقابل نیز وجود دارد.
اشکوب دوم نمای شمالی: تزیینات کاشیکاریپیشانی این نما نیز بهمانند نمای جنوبی دارای نقوش اسلیمی گیاهی است. در سمت راست لچکیهای بخش زیرین پیشانی مزین به اسماء «الله محمد علی» در سمت چپ آن عبارت «فاطمه حسن و حسین» و در بخش میانی آن حدیث «الجنه و تحت ظلال السیوف[53]» به خط نستعلیق نوشته شده است. لازم به توضیح است که سایر نقوش کاشیکاریهای موجود در هر دو سوی عمارت سر در باغ ملی را نقشمایههای گیاهی تشکیل میدهد.
چوب
در بنای سردر باغ ملی از چوب علاوه بر استفاده در عناصر سازهای بنا مانند کلاف بندی دیوارها و عناصر خرپاها، در ساخت عناصری نظیری پنجرهها، لنبه کوبی سقف و شیرسرها استفاده شده است که در اینجا بدان پرداخته میشود:
1-پنجره: عنصر پنجرهها یکی از عوامل مهم در شکلدهی به سیمای بناها بوده و معمولاً شکل، ابعاد و تناسبات آن متأثر از عملکرد بنا و ویژگیهای محيطی و فرهنگي بنا است. «در زبان فارسی به انواع شبكههایی که بـروی روزنها و گشودگيها نصب مينمودند، پنجره اطلاق میشد.
در خانههاي ايراني، بعضي از اصطلاحات بهکاررفته براي انواع پنجره با نام اتاقها و فضاهاي زندگي در رابطه بوده است و يا هم نام هستند و هرکدام بهنوعی خاص از پنجره با شكل و ساختاري متفاوت دلالت دارند كه حاكي از تأثيرپذير بودن شكل و واژة پنجره از روابط اجتمـاعي و فرهنگي و غني بودن اين فرهنگ است.» (پارسا 1390)
در بنای سردر باغ ملی نور موردنیاز فضاهای داخلی از طریق نور طبیعی تأمین میشده است؛ به همین منظور، پنجرههایی در بخشهای مختلف اثر تعبیه شده است. در نمای شمالی و جنوبی اشکوب دوم این بنا سه پنجره که ابعاد دو پنجره کوچک جانبی 135×348 سانتیمتر و پنجره بزرگ میانی 220× 468 سانتیمتر است وجود دارد.
همچنین در چهار طرف بام نورگیر بنا (بام فانوسی) پنجرههایی به طول سقف و ارتفاع 85 سانتیمتر طراحی شده است. همچنین در منتهیالیه سمت چپ نمای شمالی نیز پنجرهای چوبی به ابعاد 64 × 205 سانتیمتر به چشم میخورد؛ در قسمت پایین پنجره نامبرده درگاهی جهت دسترسی به راهپله و طبقه فوقانی وجود دارد که با توجه به مستندات و عکسهای تاریخی برجایمانده دارای یک درب چوبی بوده که در حال حاضر با یک درب فلزی جایگزین شده است.
لازم به ذکر است که بر اساس بررسیهای صورت گرفته، چوب استفاده شده در این پنجرهها از نوع چوب درخت چنار[54] تشخیص داده شد. بهطورمعمول در معماری ایرانی، پنجره اتاقها از دو قسمت تشکیل میشوند:
1- قسمت اصلی که بهصورت قاب مستطیلی شکل بوده که شیشه پنجرهها در آن قرار میگیرند. قاب نامبرده شامل دو قطعه چوب عمودی در طرفین به نام وادار[55] و یک قطعه چوب افقی در پایین قاب به نام پاسار است.
2- قسمت بالایی که معمولاً بهصورت کتیبه و شیشهخور بوده و خفنگ (کتیبه) نام داشته است. در مواردی که قسمت بالای در و پنجرهها بهصورت منحنی و نیمدایره طراحی میشد خورشیدی نام میگرفت. خورشیدیها اکثراً متشکل از یک سری شیشههای کوچک و رنگین در بین آلتهای چوبی نظیر گرهسازی[56] و قوارهبری[57] بودند. (بزرگمهری و خدادادی, آمودهای ایرانی 1390)
قواره بری، ازجمله نوآوریها در تزئینات معماری ساخت و تزئین انواع و عظمت خاصی میبخشیده است. این هنر بهنوعی شکل تکاملیافتهی هنر زیبای گره چینی است و همانند آن از کنار هم قرار گرفتن قطعات بریده شده از چوب به نام آلت و اتصال میان ساخته میشود. در قواره بری نیز مانند گره چینی، اتصالات بهصورت فاق و زبانه است که به علت وجود انحنا در آلات چوبی دقت و ظرافت کار زیادی را میطلبد.
در گره چینی چوب از نقوش هندسی و در قواره بری از نقوشی با خطوط گردان و منحنی استفاده میشود. از دیگر وجوه تمایز میان گره چینی و قواره بری این است که گره چینی گاه بهصورت پوک و بدون لقط[58] ساخته میشود؛ اما قواره بری همواره دارای لقط است که معمولاً از جنس شیشه و یا با کمک سایر هنرها مانند پارچه بری چوب این لقط را میسازد. طرح در آثار قواره بری بهطورمعمول از تکرار یک واحد اصلی به نام «واگیره» است.
نقشمایه بیشتر شامل نقوش اسلیمی، بته، قاب قابی، بندی، گلدانی و حیوانی مانند انواع پرندگان است و در برخی موارد بهخصوص در آثار اواخر دوره قاجار، نقوش از نقشمایههای هندسی نظیر دایره و بیضی و یا مستطیل است که واگیره های شعاعی نسبتی مشخص از دایره است. این واگیره ها بهصورت انعکاسی و گاه انتقالی تکرار میشوند و نقش اصلی را در متن و یا حاشیه کار رقم میزنند. (کیانمهر, تقوي نژاد و ميرصالحيان 1394)
در بنای سردر باغ ملی سه پنجره اصلی در هر یک از نماهای شمالی و جنوبی وجود دارد که پنجرههای میانی متأثر از تناسبات بنا، بزرگتر از دو پنجره کناری در نظر گرفته شدهاند. قاب پنجره بزرگ میانی بهصورت یک لته و در قسمت پاخور دارای قاب تونیکه و در بخش فوقانی خورشیدی همراه با تزیینات چوبی قوارهبری دارد. بنا بر آنچه در عکسهای تاریخی قابلمشاهده است، ظاهراً قسمت پایین پنجره میانی بنا بهصورت شیشهخور بوده که در مرمتهای سالیان اخیر (احتمالاً اواخر دهه 50 خورشیدی) قابهای چوبی (تونیکه) در آنها تعبیه شده است.
پنجرههای جانبی بهصورت دو لته، فاقد قاب چوبی در قسمت پایینی و دارای خورشیدی همراه با تزیینات قوارهبری در قسمت فوقانی هستند. طرح پنجره واقع در جبهه شمال شرقی بنا، بهصورت قابهای مستطیلی ساده و شیشهخور است و قدمت آن به تغییر و تحولات پس از تخریب اتاقکهای نگهبانی در سال 1307 خورشیدی بازمیگردد.
پنجرههای موجود در نورگیر بام فانوسی سردر با توجه به موقعیت قرارگیری، از اهمیت زیادی در سیمای کلی بنا برخوردارند که در این میان تنها در پنجرههای جبهه جنوبی دو پنجره بازشو وجود دارد. فارغ از پنجرههای بازشوی جبهه جنوبی، سایر پنجرههای جبهههای جنوبی، شرقی و غربی از الگوی مشابهی پیروی میکنند و در جبهه شمالی با الگوی متفاوتی از پنجره مواجه هستیم.
پنجرههای جبهههای جنوبی، شرقی و غربی دارای قواره بری لچک مانندی در چهارسوی پنجره بودهاند که متأسفانه در پنجره شرقی این تزئینات کاملاً از بین رفته است. همانطور که ذکر شد، بهغیراز پنجره جنوبی سایر پنجرهها فاقد بازشو بوده و برای ممانعت از ورود نزولات جوی و پرندگان به داخل فضای زیرشیروانی بهصورت شیشهخور بودهاند. در این میان، پنجره شمالی دارای ساختار و شکلی متفاوت بوده و ازآنجاکه اثری از زوار یا محل نصب شیشهها روی آن قابلتشخیص نیست، نحوه نصب شیشه روی آن تا حدودی مبهم است.
البته این احتمال وجود دارد که در زمان نصب ورقه گالوانیزه روی این پنجرهها، زوارهای خارجی برداشته شده باشد. قطعات چوب پنجره شمالی بهصورت دالبرهای متقاطع اجرا شده و درنهایت ساختاری به لوزیهایی درون مربعهای کنار هم ایجاد کردهاند.
لازم به ذکر است که همانند بسیاری از بناهای تاریخی، اجزای مختلف پنجرههای بنای سردر باغ ملی بر اساس ویژگیهای مکانیکی اجزا و محل قرارگیری و شکل موردنیاز آنها، به روشهای مختلفی ازجمله اتصالات فاق و زبانه و فارسی بر به یکدیگر متصل شدهاند.
2- شیر سر: بهطورکلی شيرسرهایی كه با مصالح چوبي اجرا میشوند، کمترین رابطه را با پوشش اصل بنا يا بام دارند و مستقلاً در لبه بام احداث شده تا جداره بنا را از برف و باران محافظت نمايند. (فخار تهرانی 1386) دستکهای چوبي این بنا با مقطعي به ابعاد حدود 5×10 سانتیمتر به طول حدود 30 سانتیمتر روي جرز بنا كنسول شدهاند.
اين دستکها روي دو تکیهگاه اصلي كه فقط بار مرده را تحمل مینمایند قرار دارند و به انتهای داخلی برخی از آنها قطعات چوبی کوچکی بهصورت زیرسری متصل شده است. بهاینترتیب کش طولی در انتهای دستك و تیر دیگری همباد جداره بنا تکیهگاههای دستک را تشکیل میدهند. پس از نصب منظم دستکهای چوبي، شيرسرها بهصورت ورقههای چوبی روي آن اجرا شده است.
3- لنبه کوبی: شواهد موجود در سقف اتاق مرکزی حاکی از وجود یک سقف لنبه کوبی شده در این قسمت است که احتمالاً در تغییرات دورههای اولیه بنا حذف شده است. بنا بر شواهد موجود قدمت استفاده از این تزئینات چوبی بهصورت سقف کاذب در ایران حداقل به دوره صفویه میرسد که نمونههای عالی آن در ایوان عالیقاپو و چهلستون اصفهان بهجای مانده است؛ بااینحال با توجه به وجود سنتهای بومی معماری چوبی بهویژه در شمال ایران و مناطق روستایی بهاحتمال میتوان قدمت این سقفها را به پیش از دوره صفویه نیز بازگرداند.
«در کشورهای اروپایی پیشینه استفاده از سقفهای چوبی قاببندی شده (صندوق مانند)[59] به مقابر اتروسکی بازمیگردد و نمونههای اولیه آن بدون تزئینات در تاق یا درون گنبدها اجرا میشدند. با کشف دوباره و بازیابی ارزشهای هنری کلاسیک در هنر رنسانس، عناصر معماری هنر یونانی – رومی مجدداً مورداستفاده قرار گرفت. در قرن هجدهم میلادی قاببندیهای چوبی سقف بهحداعلای آن رسید و نمونههای بسیاری از در سقف بناهای مسکونی، کلیساها و نمازخانهها اجرا شد.
روی برخی از این قاببندیها نقوش و تزئیناتی نیز اجرا میشد که ورای جنبه تزئینی آنها حاوی پیامهایی (عمدتاً در بناهای مذهبی) برای استفادهکنندگان بود». (Calvo, José Ferrão و Frade 2015) در نمونههای بهجای مانده از معماری دوره صفویه، ابعاد قابهای چوبی بزرگ بوده و درواقع در میان عناصر سازهای سقف جای گرفتهاند، شیوهای که مشابهت زیادی با نمونههای اروپایی و برخی کشورهای آسیای میانه و هند دارد.
در اواسط دوره قاجاریه و تحت تأثیر معماری اروپایی، اجرای پوشش شیروانی و استفاده از تزئینات چوبی موسوم به لنبه کوبی در سقف بناهای این دوران رواج یافت. با بررسی لنبه کوبیهای بهجای مانده از این دوران میتوان دریافت که درواقع بسیاری از آنها برگرفته از معماری اروپایی بوده و بهجای استفاده از گره چینی پرکار با چوب و تزئینات خاتمکاری، از لنبه هایی سادهتر و در ابعاد کوچکتر استفاده شده است.
الگوی این لنبه ها معمولاً بر اساس گره چینیهای متعارف در معماری ایرانی صورت میگرفت و در مواردی مزین به نقاشی و آرایههای تزئینی دیگر میشد. بنا بر بررسیهای صورت گرفته، الگوی لنبه کوبیهای سردر باغ ملی را میتوان از الگوهای نسبتاً متداول در بناهای اواخر قاجار و اوایل دوره پهلوی دانست که نمونههای مشابه آن در سقف تعدادی از بناهای این دوره نظیر عمارت مسعودیه (عمارت دیوانخانه و عمارت سید جوادی)، عمارت ارباب هرمز، عمارت قلعه چالشتر (منزل احمدخان و محمود خان چالشتری) و موارد دیگر مشاهده میشود.
[1] -آکانتوس برگی شبیه به کنگر یا تاک است و ازنظر فرم تقریباً به برگهای نخل نزدیک بوده ولی برگهای آن پهنتر است و توسط یونانیان باستان استفاده میشده است. نقش آکانتوس در گچبریهایی از کاخ بیشابور و کاخ تیسفون نیز به چشم میخورد. مرور آثار باستانی ایران و حتی اقوام آسیایی نشان میدهد که گیاه آکانتوس هیچ جایگاهی در فرهنگ و اسطوره مشرق زمین نداشته و بهاحتمالزیاد دارای خاستگاه در اندیشه یونان باستان است، زیرا آشناترین کاربرد تزئینی این برگ در سرستونهای رومی و یونانی مشاهده میشود. احتمالاً اعتقاد به زندگی پس از مرگ دلیلی برای تزئینات آکانتوسی است (آدام، 1375). سرستون کورنتی، بیانی رسمی از یک گیاه آکانتوس است. اولین کاربرد شناخته شده سرستون کورنتی که با گیاه آکانتوس تزیین شده در بنای یادبود لیسی کراتس در آتن به 334 ق.م است. (گیرشمن 1390)
[2] -Taenia
[3] – LimeStone؛ لایم استون نوعی سنگ رسوبی است که اساساً، منشأ آن کربنات کلسیم (کانی کلسیت) یا منیزیم مضاعف (کانی دولومیت) یا برخی از ترکیبات این دو کانی است. باید دقت داشت که سنگهای لایم استون با تبلور مجدد و لایم استونهای ریزبلورین متراکم و تراورتن که صیقل پذیر هستند در زمره گروه مرمریت شناخته میشوند (سازمان ملی استاندارد ایران، 1391). این سنگ عمدتاً در چشمههای آب گرم زیرزمین شکل میگیرد. لایم استون بهطورمعمول، نوعی رسوب ارگانیک ناشی از انباشت صدف، مرجان و جلبک است؛ البته این سنگ میتواند در اثر رسوبات شیمیایی کربنات کلسیم موجود در آب دریاها و اقیانوسها نیز شکل گیرد. (King 2008)
[4]– برای مطالعه بیشتر در خصوص سنگهای آهکی این کوهها مراجعه شود به: میثمی، علی. (۱۳۸۹) نگرشی نوین بر بیواستراتیگرافی کوههای ری (بیبی شهربانو)، پنجمین همایش ملی زمینشناسی و محیطزیست؛ دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرری.
[5]– سنگ بادبُر (رگهای) بهصورت تقریباً مکعبی و نمای مربع یا مستطیل شکل درمیآید. حداکثر برجستگی سطح نمای آنها 4 سانتیمتر، حداقل عرض و ارتفاع آن به ترتیب 20 و 15 سانتیمتر است. اگر بهمنظور ایجاد درزهای ملات خور ظریفتر، قسمتهای ملات خور را به کمک کلنگ مخصوص بتراشند؛ به آن سرتراش میگویند. اگر چهار وجه ملات خور را کاملاً و با دقت گونیا نمایند؛ به آن سرتراش گونیا شده میگویند. (بزرگمهری و خدادادی 1390)
[6] – ابزار نیمدایرهای با تحدب زیاد که عموماً بلافاصله در بالای پاسنگ ته ستون یک ستون کلاسیک دیده میشود. (چینگ 1392)
[7] – ابزار تزئینی بالای زیرستونی یک پا ستون، پایه یا دیوار. (چینگ 1392)
[8] – Impost
[9] -Voussoir
[10] – Key Stone
[11]– Laurel Wreath؛ نوار یا نقش گردن بندی تزئینی؛ از گلها، نقوش برگ برگی یا دیگر آرایهها (چینگ 1392)؛ در بیشتر فرهنگهای دنیا از آنها در رویدادهای تشریفاتی استفاده میشود. این حلقهها معمولاً از درختان همیشهسبز درست میشوند و نماد قدرت محسوب میشوند. چراکه درختان همیشهسبز حتی در سختترین زمستانها هم دوام میآورند. پیشینه استفاده گسترده از این الگو در دوران معاصر احتمالاً به دوره ناصری بازمیگردد و این از این زمان نقش تاج گل روی سکهها نیز دیده میشود.
[12] – Architrave
[13] -Bead and Reel؛ ابزار محدب دارای صفحات گرد و مهرههای کروی یا دراز یکدرمیان (نسبت به هم). (چینگ 1392)
[14] – Cabochon
[15] -Cornice
[16] – به بخشی از تولیدات آهنگران که بهعنوان یراقآلات در و پنجرهها استفاده میشود «زمود» میگویند. (فلاح فر ۱۳۷۹)
[17] – قسمت بالای در که معمولاً بهصورت کتیبه و شیشهخور بود و به آن خفنگ میگفتند. (پيرنيا 1381)
[18] – در گزارش «مرمت درهای دروازه عمارت سردر باغ ملی تهران» تزئینات برنجی دربهای بهاشتباه برنجی عنوان شده که با آزمایشات صورت گرفته جنس آنها برنز تشخیص داده شد.
[19] – Coat of Arms
[20] – بر اساس آنچه از تصویر این نیمتنهها پیش از نصب در محل اصلی قابلتشخیص است به نظر میرسد که احتمال سنگی بودن آنها نیز وجود داشته باشد.
[21] – Pyramid of Balls
[22] – متأسفانه از خطاط این کتیبهها اطلاعی در دست نیست.
[23] – شاخههای بههمپیچیده تاک و میوه آن که بر روی بسیاری از ظروف ساسانی نیز به چشم میخورد، بهعنوان نماد امید و فراوانی یاد شده است.
[24] – از این نوع از اسلیمی با عنوان خرطوم فيلي یاد میشود و معمولاً به يك يا دو سر ختم ميشوند؛ درصورتیکه داراي دوسر باشد به آنها اسليمي دهن اژدري گفته میشود. (زمانی 1352)
[25]– (Shishpar) Shashpar Flanged Mace
[26] – Spandrel
[27] – برای مثال در دوره صفویه، شیر و خورشید نماد دین و حکومت تلقی میشد؛ در دوره قاجاریه، شیر نمادی از شیر منتسب به حضرت علی (ع) که در روی برخی افسانهها و پردهخوانیها آمده بود، پنداشته میشد و در روی بسیاری از بیرقها و علمهای عزاداری میشد آن را مشاهده کرد و …؛ درواقع این نقش، کاملاً ایرانی شده و رنگ و بوی دینی (شیعی) به آن داده شده بود. (داور پناه 1391)
[28] – «ما تو را پيروزى بخشيديم [چه] پيروزى درخشانى». (قرآن کریم، سوره فتح، آیه 1)
[29] – مسلسل ماکسیم از نخستین انواع مسلسل است که در سال ۱۸۸۴ توسط مخترع هیرام ماکسیم بریتانیایی ساخته شد. در مسلسل ماکسیم از نیروی پسزدن برای مسلح کردن سلاح استفاده میشد. نمونههای اولیه آن با مخزنی از آب که دور لوله آن را میپوشاند خنک میشد. مسلسل ماکسیم ۶۰۰ تیر در دقیقه شلیک میکرد. (Goldsmith 2002)
[30] – Frieze
[31] – قدمت ساخت سنتوری در معماری، به 700 ق.م در معماری معابد یونانی میرسد؛ استفاده از سنتوری قبل از دوره قاجار معمول نبوده است. ولی در همین دوران روابط گسترده با غرب موجب شد تا سنتوری از معماری کلاسیک اروپا به معماری ایران راه یافته و به یکی از مشخصههای معماری قاجار تبدیل شود. سنتوریها الزاماً مثلثی شکل نیستند؛ آنها میتوانند در بالا، تاقی قوسی شکل داشته باشند؛ ازآنجاکه بر روی سنتوری فضای باز و گشادهای به وجود میآید و میتواند موضوع خاصی را در خود جای دهد در معماری از اهمیت خاصی برخوردار است. (سلطانزاده 1390) لازم به یادآوری است که در نمای جنوبی عمارت سر در باغ ملی شکل مدور سنتوری به چشم میخورد.
[32] – احتمالاً توپ شنیدر صحرایی فرانسوی.
[33] – Curved Pediment
[34] – متاسفانه بخشی از این بیت و چند بیت بعد از آن، به دلیل تخریب دیوار شرقی اشکوب فوقانی از بین رفته است.
[35] – خدیو. [خ ِ/ خ َ ی ْ وْ] (اِ) پادشاه. (ناظم الاطباء) (برهان قاطع). شاه. ملک. سلطان. در لغت فرس آمده «خدیو» خداوند بود؛ و ازاینجهت گویند کشور خدیو و کیهان خدیو.
[36] – اشاره به خوَرنَق کاخی که نُعمان، حاکم لَخمی برای پادشاه خود یعنی یزدگرد یکم ساسانی ساخت. این کاخ در یک مایلی خاور شهر نجف در میانرودان واقع شده و در همین کاخ بود که پرویز خبر شکست ذوقار را شنید. چامهسرایان عرب پیش از اسلام از این کاخ بهعنوان یکی از ۳۰ عجایب جهان نام بردهاند. نام خورنق فارسی است و اصل آن هووَرنَه بوده که به معنای «دارای سقف زیبا» است. سِنِمّار، نام یونانی معماری رومی بود که قصر خورنق را به دستور نعمان پسر امریء القیس در حیره برای بهرام گور ساسانی ساخت. میگویند این کاخ دارای هفت تالار به رنگهای سیاه، زرد، سبز، قرمز، آبی، صندل گون و فیروزهای بوده است. سنمار یک روز قبل از افتتاح خورنق، درحالیکه قسمتهای مختلف قصر را به نعمان نشان میداد، وقتی آن دو به پشتبام رسیدند، به دستور پادشاه به علت رازی که تالار داشت و نمیخواست جز خودش کسی آن را بداند او را از بام به پایین پرتاب نمود و او را کشت.
[37] – قلزم. [ق ُ زُ] قلزُم از شهرها و بندرهای قدیم مصر بر کرانه خلیج سوئز و نقطه پایانی کانال سوئز در سوی دریای سرخ بود. این شهر در نزدیکی کوه طور واقع است از دوران باستان پایانه خاوری کانال قدیم سوئز به شمار میآمد. نام قدیم دریای سرخ در متون عربی و فارسی یعنی «دریای قلزم» از نام این شهر گرفتهشده است. در افسانهها آمده است که محل غرق شدن فرعون که در تعقیب موسی بود در قلزم است و به این خاطر نام قلزم یعنی «نابودی» به آن دادهشده است. داریوش بزرگ هخامنشی این محل را با کانالی به دریای مدیترانه پیوند داد و یکی از لوحههای داریوش نیز در نزدیکی قلزم کشف شده است. (Honigmann و Ebied 2016)
[38] – نوئین. (ترکی-مغولی، اِ) امیر اعظم. (غیاث اللغات). سردار. (فرهنگ خطی). فرمانده. سردار. نویان. نوین. (فرهنگ فارسی معین). پادشاه زاده. (غیاث اللغات) (ناظم الاطباء). فرمانده ده هزار نفر. (ناظم الاطباء)
[39] – (یَ) [ع.] (اِ.) دریا (فرهنگ معین)
[40] – همان توپ موردنظر شاعر است.
[41] – (اَ بَ) [ع.] (ص.) گرد آلود، خاکیرنگ، خاکی (فرهنگ معین).
[42] – (سَ وَ) [ع. سطوة]. حمله کردن، غلبه یافتن، (اِمص.) حمله، قهر، غلبه، وقار، ابهت (فرهنگ معین).
[43] – (هَ) [ع. هیجاء] (اِ.) نبرد، کارزار. (فرهنگ معین).
[44] – لا إلهَ إلَّا اللّهُ حِصنی، فَمَن دَخَلَ حِصنی أمِنَ مِن عَذابی. هنگامیکه ابوالحسن الرضا (ع) به نیشابور رسید و خواست که آنجا را بهقصد رفتن نزد مأمون ترک گوید، راویان حدیث، گردش را گرفتند و عرض کردند: ای پسر پیامبر خدا، از پیش ما میروی و برایمان حدیثی که از محضرتان فیضی بریم، نمیگویی؟! حضرت که در کجاوه نشسته بود سرش را بیرون آورد و فرمود: از پدرم، موسی بن جعفر شنیدم که میفرماید: از پدرم، جعفر بن محمد شنیدم که میفرماید: از پدرم، محمد بن علی شنیدم که میفرماید: از پدرم، علی بن الحسین شنیدم که میفرماید: از پدرم، حسین بن علی بن ابیطالب شنیدم که میفرماید: از پدرم، امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب شنیدم که میفرماید: از رسول خدا (ص) شنیدم که میفرماید: از جبرئیل شنیدم که میفرماید: از خداوند جلّ جلاله شنیدم که میفرماید: (کلمه) لا اله الا الله حصار من است و هرکس وارد حصار من شود از عذابم در امان است. اسحاق میگوید: چون شتر به راه افتاد حضرت با صدای بلند به ما فرمود: اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم. (رحمانی 1387)
[45] – سلسله الذهب به معنی «زنجیره طلا» یا «زنجیرۀ زرّین» است و یا شاید دلیل طلاییرنگ بودن این کتیبه نیز همین موضوع باشد.
[46] – Spandrel
[47] – «در همه فرهنگها از فرشتگان بهعنوان واسط خداوند و جهان یاد شده است. آنها فقط ازلحاظ شکل ظاهری ممکن است بهمانند انسانها باشند با این تفاوت که فرشتگان اصولاً جنسیت (مذکر، مؤنث) ندارند. فرشتگان نمایندگان خداوند بر زمین هستند که وظیفه آنها پیامآوری، نگهبانی، ناظم ستارگان، مجری قوانین الهی و حامی برگزیدگان و مؤمنان ذکر شده است. فرشتگان نماد ارتباط خداوند با مخلوقات هستند و همچنین میتوانند نشان از آرزوهای ناکام و غیرممکن بشری باشند. در هنر کهن یونان و روم روانهایی که به شکل انسان بالدار بودند و تاج گلی را در دست خود داشتند، نمادی از نگهدارنده دین رومی شمرده میشدند که روان آدمیان را به آسمانها رهنمون بودند». (شوالیه & گربران، 1384)
[48] – Nike
[49] – Cupido؛ کوپید یا کوپیدو در اساطیر رومی همان خدای عشق بود که بهصورت یک کودک برهنه مجسم میشد. کوپیدو صورت لاتینی این کلمه است که به معنای میل یا خواهش و آرزو است. کوپیدو درواقع خدای عشق شهوانی و زیبایی بود. او همچنین یک نام لاتین دیگر هم دارد و آن نام، آمور است. کوپید پسر ایزدبانو ونوس (آفرودیت) و ایزد مارس است. در فرهنگ عامه، کوپید یا همان خدای عشق، به صورت یک کودک برهنه مجسم شده که در حال تیراندازی با کمان خود است. این خدا الهامبخش عشق رمانتیک بوده و اغلب بهعنوان نماد روز ولنتاین شناخته شده است. کوپید هماکنون و در فرهنگ کنونی نیز، بهطورکلی نمایانگری از عشق و معاشقه است (صفرزاده 1393).
[50] – متأسفانه به دلیل مفقود شدن تعدادی از کاشیها امکان خواندن این بیت میسر نشد.
[51] – فغفور. [ف َ] (اِ مرکب) پادشاه چین را گویند هرکه باشد. (برهان). لقب پادشاهان چین و کلمه پارسی است، فغ به معنی خدای یا بت و پور یا فور به معنی پسر. (فرهنگ فارسی معین)
[52] – احتمالاً معرب «تیپ» است؛ لازم به ذکر است که میرپنج رضاخان در ماجرای کودتای ۳ اسفند سال ۱۲۹۹ خورشیدی فرماندهی تیپ همدان داشت و در صبحگاه این روز قوای قزاق به فرمانده وی وارد تهران شدند. (عاقلی ۱۳۸۷)
[53] – «پيامبر صلیالله عليه و آله فرمود: هنگامیکه جنگجويان، تصميم بر شركت در ميدان جهاد میگیرند خداوند آزادى از آتش دوزخ را براى آنها مقرر میدارد و هنگامیکه سلاح برمیدارند و آماده ميدان میشوند فرشتگان به وجود آنها افتخار میکنند؛ و هنگامیکه همسر و فرزند و بستگان آنها با آنها خداحافظى میکنند، از گناهان خود خارج میشوند … از اين موقع آنها هيچ كارى نمیکنند مگر اينكه پاداش آن، مضاعف میگردد و در برابر هر روز پاداش عبادت هزار عابد براى آنها نوشته میشود … و هنگامیکه با دشمنان روبرو میشوند، مردم جهان، نمیتوانند ميزان ثواب آنها را درك كنند و هنگامیکه گام به ميدان براى نبرد بگذارند و نیزهها و تيرها ردوبدل شود و جنگ تن بتن شروع گردد، فرشتگان با پروبال خود اطراف آنها را میگیرند و از خدا تقاضا میکنند كه در ميدان، ثابتقدم باشند، در اين هنگام منادى صدا ميزند الجنة تحت ظلال السيوف: بهشت در سايه شمشيرها است». ( مكارم شيرازى 1374)
[54] – چوب درخت چنار دارای مقاومت مناسبی بوده و از آن برای ساخت ستون، در، پنجره و کارهای تزئینی چون قواره بری و آلتبندی استفاده میشود. این چوب در اکثر نقاط ایران به دست میآید و عمل آوردن آن مشکل است.
[55]– به ستون عمودی چارچوب و ستونهایی که بهصورت طولی پنجره را به قسمتهای مساوی برای لنگهها تقسیم میکنند؛ وادار میگویند.
[56]– به مجموعهای از اشکال منظم هندسی که در ترکیب باهم به شکلی مشخص چیده و تکرار شوند، گره به دست میآید. به مرحله ترسیم و آمادهسازی آن گره چینی و به مرحله عملی و اجرایی کار گرهسازی گویند.
[57]– به طرح و اشکال گردان که بهصورت خطوط منحنی ترسیم و اجرا میشوند، قواره بری گویند. (بزرگمهری و خدادادی, آمودهای ایرانی 1390)
[58] – اشکال هندسی محصور در آلتهای تزئینات گره چینی که در قواره بری این اشکال برحسب نوع نقشمایه ایجادشده توسط آلتها به شکلهایی با خطوط منحنی تبدیل میگردد. (کیانمهر، تقوي نژاد، & ميرصالحيان، 1394)
[59] – Coffering Roof