سعید محمودکلایه – محمد غلامنژاد
نقل از نشریه الکترونیکی سروستان؛ شماره چهارم
متن زیر برگرفته از یاداشتی است که در سالنامه بلدیه تهران، و به تاریخ 1313 خورشیدی (همزمان با اقدامات توسعه و عمران شهری) به طبع رسیده است. با توجه به این که یادداشت ساختاری شبیه به مقاله دارد، نیاز به تشریح و توضیح تکمیلی نیست، با این حال، نظر به گذشت قریب به 80 سال از نگارش و تغییر دیدگاه ها، برخی حاشیه نویسی ها ضروری تشخیص داده شد.
از پاریس[1]
مقاله ذیل بامضای عباس اژدری محصل مدرسه معماری پاریس رسیده و ما بدون حک و اصلاح عینا درج مینماییم و خیلی خوشوقتیم که آقایان محصلین امروز که علمای فردای ما محسوب خواهند شد مجله بلدیه پایتخت شاهنشاهی و کرسی وعاصمه وطن مقدسشان را بمقالات سودمند زینت دهند.
همانگونه که مشاهده می شود، مقاله توسط یکی از محصلین معماری در پاریس با نام عباس اژدری ارسال شده است. در جستجوی نام وی در اسناد این دوره و با مراجعه به نخستین شماره مجله آرشیتکت، وی را به همراه کیقباد ظفر، محسن فروغی، علی صادقی، منوچهر خورسند، وارتان هوانسیان ، ناصر بدیع و ایرج مشیری به عنوان اعضای تشکیل دهنده انجمن آرشیتکتهای ایرانی دیپلمه مییابیم؛ این تشکل در تاریخ 1323 خورشیدی آغاز به کار کرد. از جمله کارهای وی در زمینه معماری و شهرسازی میتوان به طرح محله چهارصد دستگاه که همراه با علیصادقی و منوچهر خورسند انجام شد، اشاره کرد.
امروزه در دنیای متمدن کلمه شهر بجائی اطلاق می شود که اقلا دارای سه خاصیت ذیل باشد:
1- شهر تمیز و صحی باشد یعنی کوچه و خیابان هایش از گل و شل زمستان و گرد و غبار تابستان عاری بوده و در عین حال همین کوچه و خیابان ها باندازه کافی وسیع و آفتابگیر باشند تا اینکه هم حفظ الصحه اهالی تامین و هم مسئله عبور و مرور وسائل نقلیه حل شده باشد. باغات و گردشگاهها و میدانهای وسیع در دسترس تمام ساکنین شهر مزبور باشد بطوریکه کسی که در مشرق شهر ساکن است برای هواخوری و رفع خستگی مجبور نباشد بمغرب شهر بیاید.
2- مسئله دویم لازمه مسئله اول است و آن مسئله لوله کشی آب مشروب و تخلیه آبهای کثیف و سایر کثافات شهری است. شهریکه آبش لوله کشی نشده و بوسائل فنی امروزه ما بین نقاط مختلفه تقسیم نشود مثل شهریستکه اساسا آب ندارد و شهری که آبش بطرزی غیر لوله کشی مثلا بوسیله آب انبار و جویهای باز و غیره بنقاط مختلفه اش تقسیم میکنند مسئولیت بزرگی درباره ساکنینش مرتکب میشود چونکه باینوسیله اهالی را بتدریج رهسپار راه عدم میکند. تخلیه آبهای کثیف همان اندازه مهم است که تقسیم آبهای سالم کثافات مایع یک شهری بهیچوسیله ای نبایستی تخلیه شود جز بوسیله لوله کشی.
3 – مسئله سوم که بیشتر مسئله راحتی و قشنگی است تا حفظ الصحی روشنایی شهر است. امروزه نوری که از همه نورها علمی تر و سالمتر و تمیزتر است نور الکتریکی است. یک شهری نباید فقط بایستی کوچه و خیابانهایش باندازه کافی روشن باشد بلکه بایستی روشنایی یک یک اهالی را نیز باندازه لزوم تامین نماید.
وی برای شهر سه خصوصیت قائل است که نخستین ویژگی را با عنوان شهر صحی و تمیز می شناسد؛ در واقع، وی به لزوم بهسازی عرصه های عمومی و توزیع مناسب تفرجگاه های شهری اشاره دارد. ریشه دومین خصیصهای که وی نام برده است را می توان در مقایسه تهران قجری با شهرهای پیشرفته اروپایی جستجو کرد. آب لوله کشی و مجرای فاضلاب، دو پدیده ای است که می توان از آن با عنوان خلاء تاسیسات شهری در این عصر یاد کرد. خصلت سوم نیز مطابق متن، اشاره به نورپردازی و بهبود منظر شهری دارد.
این مسئله اساسی ترین مسائل است که برای یک شهریکه امروزه لایق بردن آن بوده باشد لازم است حال یک عده چیزهای دیگری نیز لازم است که در درجه دویم قرار گرفته و جزء احتیاجات فرعی محسوب میشوند که اگر فرصت شد امیدوارم در آتیه بذکر آنها بپردازم.
پس بنابراین مطابق تعبیر فوق در ایران شهریکه تمام این شرایط در او صادق باشد هنوز وجود ندارد البته با وجود اینها شهرهای ما یک قشنگی و منظره مخصوصی دارند که در کمتر جای دنیا دیده میشود و اغلب موقعیتشان بی اندازه خوب انتخاب شده است. ولی امروزه این محسنات کافی نیستند و همانطوریکه گفته شده چیزهای دیگری لازم است که خوشبختانه در اثر توجه اعلیحضرت قدر قدرت شاهنشاهی ارواحنا فداه قائد توانای ما هم به لزوم آنها پی برده و حس تجدد و آبادی شهرها و مسئله ذوق و سلیقه و حفظ الصحه در ما نیز دارد پیدا میشود. که هموطنان عزیز که مقیم ایران هستند به چشم خود مشاهده میکنند و حتی خارجی ها که اغلب چشمشان به اینچنین اصلاحات بسته است اگر راجع به ایران نو چیزی در جراید خود بنویسند از فعالیتی که در این راه در ایران بخرج داده می شود اظهار تعجب کرده و تمجید می گویند چونکه هر مسافری که امروزه به ایران بیاید در هر شهری بزرگ یا کوچک بچشم خود می بیند که آن پس کوچه های کج و معوج و اغلب بی درخت و پر از گل و شل از بین رفته و به جای آنها خیابان های گشاد و تمیز ایجاد میشود.
مشاهده می شود که نویسنده در قالب تمجید از اقدامات صورت گرفته، اشاره به دخالت های کالبدی این عصر در عرصههای عمومی و معابر داشته و در نگاه اول، به نظر می رسد که این روند مورد تایید وی است.
بنابراین اولین قدمی که ما در این راه برداشته ایم حفظ ظاهر بوده است و نبایستی به این ظاهر قانع شد چون اینچنین شهری شبیه است به عمارتی که شکاف خورده و در شرف خراب شدن است ولی شکافش را گج مالی کرده و نقش و نگاری هم روی آن کرده باشند. از تمام اینها اینطور نتیجه می گیریم که در ایران حالا که ما به فکر اصلاح شهرهای کهنه و یا ساختن شهرهای تازه افتادهایم مسائل اساسی معماری امروزه را فراموش نکرده و فقط به ظاهرسازی قناعت نکنیم. در دنیای متمدن امروز به اندازه ای به این مسئله شهرسازی اهمیت می دهند که اغلب برای ساختن شهری اکتفا به معماران و مهندسین ملی نکرده و نقشه کشی آنرا مابین تمام مهندسین و معماران دنیا بمسابقه میگذارند البته نقشه ای که بیش از همه طرف توجه قضات بشود عملی خواهد شد. البته مقصود این نیست در ایران نیز برای هر شهری مسابقه بین المللی ترتیب داد بلکه مقصود اینست که حالا که هموطنان ما هم به خیال آبادی شهرها و نظافت و پاکیزگی محل خود افتاده و هر یک از افراد فداکاری کرده و به اجرای تکلیف شهرنشینی خود میپردازد طوری بکنند که خیابانی که امروز کشیده می شود چند سال دیگر اگر بنا بشود خط تراموایی در خیابان مزبور ایجاد بشود مجبور نشوند آنرا خراب کرده و خیابان جدیدی مطابق حوایج جدید بنا نمایند. و برای اینکار بهتر این است که اینچنین کارها به اشخاص با اطلاع سپرده شود. معمارهای قدیم محلی از عهده اینچنین کارها نمی توانند برآیند چونکه همانطوریکه گفته شد مسئله شهرسازی یکی از مسائل بسیار دقیق است و دقیق تر از آن تعمیر شهرهای کهنه است. در ایران اغلب مسئله اخیر طرف توجه است.
از این بخش مقاله به بعد، نگارنده با زیرکی انتقادات خود را وارد می کند. وی در ابتدا به ریشه ای نبودن اصلاحات و توقف در پوسته ظاهری اشاره کرده و در ادامه، به غیر کارشناسی بودن اقدامات از سوی افرادی غیر اهل فن معترض میشود. نهایتا نکته ای که وی بر آن تاکید می ورزد، اولویت مرمت شهر به جای ساخت شهر است. در پاسخ به اینکه چرا وی علی رغم تمجیدات اولیه، در ادامه این چنین تغییر موضع می دهد، باید به زمان نگارش گزارش مراجعه کرد که کفالت نظامیون بر شهر و چرخش موضع رضاشاه به یک دیکتاتور، فضای نقد را محدودتر از گذشته کرده و ذکر صریح دیدگاه هایی اینچنینی، به دور از شرط عقل و احتیاط است؛ به ویژه برای محصلینی که با بودجه دولتی برای تحصیلات تکمیلی به غرب اعزام می شدند.
البته در نتیجه کشیده شدن راه آهن و ایجاد بحریه مجبوریم بعضی شهرها و بنادر تازه بسازیم ولی کار مهم نقدا همان اصلاح شهرهای کهنه است. بیکنفر مهندسی اگر نقشه زمینی را داده و بگویند در آن شهر جدیدی ایجاد کند بیشتر خوشش میاید تا اینکه نقشه شهر کهنه ای را بدهند و بگویند آنرا اصلاح کند. چونکه در حالت دومی اشکالات خیلی بیشتر از اولی است. یکی از اشکالات مهم اینست که بایستی حتی الامکان سعی کند که کمتر خسارت به اهالی شهر وارد شود. مسئله که در ایران مهندسین به اندازه کافی اهمیت نمی دهند و بیشتر توجهشان به این است که خیابان های راست و عمود بر هم کشیده و پس کوچه های سابق را از بین ببرند.
البته داشتن خیابانهای راست و گشاد خیلی خوب است ولی به شرط اینکه مهندسین مزبور نهایت دقت را نموده و موانع را در نظر بگیرند.
در اینجا، نگارنده به نحوه دخالت ها انتقاد کرده و خواستار تمایز میان نوع برنامه ریزی و عملکرد در قبال بافت تاریخی در قیاس با فضاهای جدیدالتاسیس شده است. همچنین، وی اشارتی نیز به تعرضات صورت گرفته به املاک در این برهه زمانی داشته و آن را مغایر با اصول شهرسازی فنی و مرمت شهری می داند.
مسئولین فنی اینچنین کارها در هیچ جای دنیا با روسای بلدیه شهر نیست چونکه کمتر جایی دیده می شود که رییس بلدیه اش اهل فن بوده و از تمام مسائل ساختمانی آگاه باشد ولی هر مملکتی برای اینکار طرز مخصوصی به خود انتخاب کرده است مثلا در فرانسه در بلدیه هر شهری کمیسیونی از اهل فن تشکیل می شود و اینچنین کارها به کمیسیون مزبور مراجعه می شود. علاوه بر این در فرانسه قانونی وجود دارد که مطابق مطابق آن هر شهری بایستی دارای نقشه اصلاحی بوده و بتصویب دولت رسانده باشد بطوریکه در آتیه هر ساختمانی در شهر بشود از حدود نقشه مزبور خارج نشود. امیدوارم در ایرانهم از این قبیل کمیسیونها در تمام شهرها تشکیل شده و اینچنین قانونی نیز تصویب بشود که در آتیه امور ساختمانی از روی نظامنامه های مخصوصی اجرا شود.
در نهایت وی با اشاره به لزوم تشکیل نهادهای تخصصی، انتقاد از ورود شخص کفیل بلدیه به حوزه تصمیم گیری فنی و همچنین نیاز به بازبینی ضوابط و قوانین و تصویب قوانین جدید، دورنمایی از ضعف های مدیریت شهری در این برهه زمانی از تاریخ تهران را گوشزد می کند.
علیرغم گذشت نزدیک به هشتاد سال از نگارش متن فوق، توسعه نهادهای مدیریت شهری، آموزش کارشناسان شهری در مقیاس کلان و گسترش دانش مرمت شهرهای تاریخی، به نظر می رسد که کماکان نیاز است تا مدیران شهری و تصمیمگیران در خصوص بافت تاریخی، به مسائل فوق الذکر (با وجود تغییر در ماهیت برخی پدیده ها) مراجعه کرده و عملکرد خود را نسبت به شرایط زمانی (در زمان نگارش مقاله و زمان حال)، بسنجند.
[1] – اژدری, عباس. “اصلاح شهرهای ایران.” بلدیه تهران, 1313: 121-126.