گردآوری: محمد غلامنژاد
تاکنون مطالعات جامعی در خصوص پیشینه تاریخی و روند شکل گیری شهر کرج صورت نگرفته است. بااینحال بهواسطه برخورداری منطقه کرج از شرایط اقلیمی مناسب و همچنین وجود منابع آبی مناسب و کافی این منطقه، میتوان پیشینه سکونت انسان در آن را دوران پیشازتاریخ به عقب بازگرداند. شواهد باستانشناسی بهدستآمده از محوطههای باستانی پیرامونی شهر حاکی از وجود استقرارهای متعلق به دورههای مفرغ و عصر آهن در این منطقه است. کشف گورستان عصر آهنی منطقه کلاک که در نزدیکی قلعه صمصام قرار دارد گواهی بر قدمت بسیار زیاد این منطقه است. از سوی دیگر، کشف سفالهای مشابه با دوره چشمهعلی و مفرغ قدیم در پیرامون و داخل قلعه صمصام حاکی از وجود یک محوطه تاریخی در محوطه یا نزدیکی آن است که البته جستجو برای یافتن محل این محوطه نیازمند انجام بررسیهای تکمیلی است. آنچه مسلم است کشف این یافتهها میتواند قدمت استقرار در محدوده کنونی شهر کرج را تا دوره مسسنگی (5800 – 4800 ق.م) افزایش دهد. پیشینه این منطقه در برخی از منابع به گذشتههای دور نسبت داده شده است و از آن جمله میتوان به روایتهایی در انتساب این منطقه به محل ولادت زرتشت پیامبر اشاره داشت. جکسن که در دوره قاجاریه از این منطقه عبور کرده است در کتاب سفرنامه خود به نقل از زرتشتیان دراینباره مینویسد:
«به عقيده آنها موطن زرتشت شهرری، يعنى رگا (رغه) باستانى است كه خرابههاى آن اينك نزديك تهران واقع است، و مدتها آن را با نام مادر پيغمبر مرتبط دانسته مى شد. آنها بهطورکلی از روايتى كه زرتشت را منسوب به اروميه مى داند، بیخبر بودند. موطن او يا خاندان پدرش را، كه بنا بر ونديداد در درجيه يا دارجيه يا درج[1] واقع بوده است، با ناحيه حوالى رود كرج، در راه تهران به قزوين، مرتبط مى دانند، و میگويند آن آبادى با روستاى فعلى كلاك واقع در نزديكى رود كرج- كه از كوه پئيتيزبره[2] (اين تعبيرى است كه آنها از واژه پئيتى زبرهى[3] اوستايى مى كنند) سرچشمه میگيرد- منطبق است. تشابه ميان دو حرف «د» و «ك» در واژههاى اوستايى دارجيه و درجيه،- پهلوى درجى، و فارسى درج- اگر به خط باستانى ديندبيره نوشته شوند اين مقايسه را در نظر اول موجه میسازد- خاصه كه رود كرج كه سه هفته بود من از آن عبور كردم و عكسى نيز از آن گرفتم، داراى كنارههاى بسيار سراشيب و صخرهاى است كه با عبارت پئيتى زبرهى مندرج در ونديداد سازگار است» (جكسون 1369).
بررسی منابع مکتوب حاکی از آن است که شهرنشینی در منطقه کرج پدیده نسبتاً متأخری بوده و محدوده کنونی این شهر تا دوره پهلوی بهصورت روستاهای کوچک و پراکنده وجود داشته است. در کتاب تقویم البلدان که از قدیمیترین اسناد مکتوب مرتبط با شهر کرج محسوب میشود به ناحیه کرهرود (کرج رود) اشاره شده است. ابوالفداء در این کتاب به اهمیت جغرافیایی- قشلاقی این ناحیه و تعلق آن به گرگین میلاد (حاکم محلی مازندران) اشاره داشته و به نقل از تاریخ طبرستان مینویسد که وی که مرکزیت ییلاقی حکمرانیاش، در ناحیه لاریجان مازندران بوده و برای قشلاق اش به «ناحیه کرج رود» رفتوآمد میکرد. گویا تپهای در کنار آن رود بود و عمارتی نیز روی آن تپه برای وی ساخته بودند (ابوالفداء, 1349). حمدالله مستوفی نیز در کتاب نزهه القلوب از ناحیه «کرج رود» با عنوان «کرهرود» یاد میکند و مینویسد:
«آب کرهرود از طالقان و قزوین برمیخیزد و در ولایت ساوجبلاغ چند نهر از او برمیدارند و ولایت «شهریار ری» اکثراً بدان رود، مزروع است و در بهار فاضل آبش (فاضلابش) به مفازه، منتهی میشود و طولش 25 فرسنگ میباشد» (مستوفی, ۱۲۹۲).
نخستین بار در منابع دوره صفویه از ناحیه کرج رود بهعنوان ناحیهای آبادی گونه یاد شده است. در این دوره ابنیهای ازجمله پلدختر کرج، کاروانسرای شاهعباسی و کاروانسرای ینگه امام در این ناحیه احداث میشود که نشان از اهمیت آن در طول جاده تهران به قزوین دارد. در کتاب خلاصه التواریخ از نام «کرج ساوجبلاغ» برای این ناحیه استفاده شده است (خالقی مقدم, ۱۳۹۵). پیتر دلاواله در سفرنامه خود رودخانه کرج را چنین توصیف نموده است:
«بعد از یکشب راهپيمايى، به رود بزرگى رسيديم كه بر روى آن پل بسته بودند. اين آب كرحرود[4] خوانده میشود و در كنار آن دهكده بزرگى واقع شده كه همين نام را دارد. من كه هفت فرسنگ راه پيموده بودم و مىدانستم اردو به اين زودىها نخواهد رسيد در اتاق زيباى جديد سفيد تميزى، كه شاه دستور داده است براى استراحت مسافران قدرى بالاتر از آب در پايين پل بر روى رودخانه بسازند و اطراف آن باز است، به خواب خوشى فرورفتم. رودخانه در زير با صداى روحبخشى جارى بود و من كه فطرتاً طرفدار خواب هستم و از سفر شبانه واقعاً خسته شده بودم، چنان از هوش رفتم كه شاه و تمام اردو از بالاى پل گذشتند و چيزى نفهميدم. صبح شترها را روى چمنزار رها كردند و تمام اردو همانجا چادر زد، ولى شاه بهاتفاق چند تن از خاصان به سمت قزوين حركت كرد و حرم را در همان محل باقى گذاشت و ما تا قزوين ديگر او را نديديم» (دلاواله 1384).
همچنین در سفرنامه پولاک که در دوره شاهعباس نوشته شده است گذر از پل کرج رود که روی رودخانهای خروشان که آبش افزونتر از امروز بود، برای انتقال محصولات اصفهان به شهرهای آذربایجان ضروری دانسته شده است. در این سفرنامه همچنین به اهمیت کاروانسرای شاهعباسی با وسعت 6 هزار مترمربع و با 21 حجره و چهار ایوانی اشاره شده است. در این دوره همچنین بارگاه امامزاده حسن (ع) کرج نیز ساخته میشود و غیر از دو یا سه جنبه عمرانی یا ارتباطات جادهای، تا دوره قاجاریه مأخذی راجع به «ناحیه شهری کرج» دیده نمیشود و صرفاً در کتاب «خواجه تاجدار» به درگیری ذوالفقار خان افشار خمسهای با لشکر آغامحمدخان در کنار رودخانه کرج ذکری به میان آمده است. گویا در همین دوره تاریخی است که طایفه افشارهای ساوجبلاغ کرج و نظرآباد، از سایر افشارهای ایران جدا شده و به قوم قاجاریه مزبور میپیوندند و یا برای کمک به آقامحمدخان یا جنگ در حوالی این رودخانه به این منطقه آمدهاند. شاید بهواسطه همین کمک نظامی طایفه افشار بود که ناحیه کرج موردتوجه نظامی حکومت قاجاریه قرار گرفته و احتمالاً با تصدی یکی از فرزندان فتحعلیشاه در آن ناحیه جغرافیایی یک پادگانی نظامی برای محافظت از تهران در کنار رود کرج احداث میشود. درواقع قلعه سلیمانیه کرج که امروزه در داخل خوابگاه دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران در کرج قرار گرفته است، نخستین ساخت و ساز شهری دوره فتحعلیشاه قاجار در این منطقه به شمار میرود. بنا بر آنچه در کتاب «تذکره خاوری» دراینباره آمده، «قلعه سلیمانیه با عمارات و باغات ملوکانه در کنار رودخانه کرج در هفت فرسنگی دارالخلافه تهران از مستحدثات شاهنشاه زمان است». با ساختهشدن این قصر قاجاری در کنار رودخانه کرج بود که ذکر نام کرج در اسناد تاریخی دوره قاجاریه افزایش مییابد و اکثر سفرنامه نویسان این دوره اشاراتی به این کاخ داشتهاند. در کتابهایی نظیر «سفری به دربار سلطان صاحب قران»، «سفرنامه کارلا سرنا»، «سفرنامه اورسل»، «خاطرات ملک آرا» و «سفرنامه فراهانی» اشاراتی در این خصوص دیده میشود (خالقی مقدم ۱۳۹۵). ميرزا محمدحسین فراهاني در باب قراول خانهها و منازل بینراهی این منطقه آورده است:
«از مهمانخانه شاهآباد به حصارك مىرود و چهار فرسخ است. دو فرسخ كه رفت به پل كرج مىرسد. پل كرج پنج چشمه و بناء آن از قديم است [و] بانى معين نيست. و منبع رودخانه كرج از جبال ارنگه است و قلعه سليمانيه كه از بناهاى حاجى محمدحسین خان صدر اصفهانى[5] است و در سنه 1226 بنا شده، در كنار جاده قريب به پل است. و از طهران تا پل، راه همهجا هموار و شنزار است و در بارندگى گل نمىشود. و از پل كه گذشت تا حصار [ك] دو فرسخ است. اين دو فرسخ خاك قرمز و در فصل باران و برف راه قدرى گل مىشود» (فراهانی 1362).
در کتاب بستان السياحه[6] که حاصل سفر 37 ساله (از 1210 تا 1247) حاج زینالعابدین شیروانی است و تألیف آن بهتصریح نویسنده در 1247ق، در دوره سلطنت فتحعلی شاه برای محمد میرزا آغاز شد و در رجب 1248ق پایان یافت، درباره كرج آمده است:
«به فتح اوّل و ثانى و سكون جيم نام روديست در پنج فرسخی طهران و در راه قزوين واقع است بعضى گويند نام قریهای است كه آن رود را بنام آن قريه خوانند آب آن رود بهغايت خوشگوار و اكثر به ناحيه شهريار مىرود و در آنجا زراعت مىشود و منبع آن رود از جبال رودبار است» (شیروانی 1310).
در کتابچه تفصیل و حالات دارالایمان قم[7] از کرج بهعنوان «مزرعه کرج» یاد شده و درباره آن آمده است:
«مزرعه كرج؛ از مزارع قديم است، تيول علماى بلد است. قلعه و سكنه ندارد. رعيت آنجا اهل شهر است. مشروب از رودخانه از نهر كرج. هندوانه آنجا خوب مىشود، 6 حصه[8]. مالیات – نقد: 68 تومان، جنس: 13 خروار. عمله جات – 90 نفر. محصولات- شتوی: گندم و جو، صیفی: جوزق هندوانه؛ بذر – شتوی: 15 خروار، صیفی: 15 خروار» (افضل الملک زندی شيرازی 1355 ).
در کتاب تاريخ لرستان روزگار قاجار نیز درباره نحوه احداث سلیمانیه آمده است:
«محمدعلی ميرزا دولتشاه بنا به ملاحظاتى كه شايد نامناسب ديدن حمله بىپرده بر پدر و يا احتمالاً كافى نبودن تجهيزات جنگى وى براى نبرد با ارتش منظم دولت، بهویژه ترس از توپخانه دولتى كه در عين نارسائى بازهم دهشتبار بود، و يا اينكه با توجه به نقطهضعف فتحعلى شاه و پولدوستی بیحدوحصر وى و امكان جلب نظر او با تقديم هدايا و پيشكشىهاى كلان روزنه اميدى جهت واداشتن شاه به تجدیدنظر در اين مهم براى او باقى بوده، از حركت بهسوی تهران خوددارى كرده است و ناگهان- بدون اعلانجنگ- به لشگريان سليمان پاشا والى بغداد حملهور شده و با استفاده از غافلگيرى نيروهايش را درهمشکسته و غرامت جنگى هنگفت به دست آورده، آنگاه همه پولهایی را كه از اين راه عايدش شده بود، براى فتحعلى شاه فرستاد. شاه اين پول را قبول كرده و با آن كاخ و ده كوچكى بركنار رودخانه كرج واقع در هفت فرسنگى تهران به نام سليمانيه بنا نهاد تا خاطره شكست و تاديه غرامت سليمان پاشا را زنده نگاهدارد (والی زاده معجزی 1380 ).
همچنین در کتاب «المآثر و آلاثار» اشاراتی به ایجاد ابنیه در عمارت ییلاقی کرج شده و در کتاب ناسخ التواریخ نیز به حضور سلیمان میرزا فرزند فتحعلی شاه در عمارت سلیمانیه در کرج اشاره کرده است. در صفحاتی از کتاب «منتظم ناصری» یا کتاب «رهبران مشروطه» ابراهیم صفائی به «عمارت سلطانی» در سلیمانیه کرج شده است. اعتمادالسلطنه در کتاب «مرآت البلدان» به ملاقات فرستاده امپراتور روس با نمایندگان فتحعلی شاه در قصر سلیمانیه کرج اشاره کرده است. دکتر فوریه در کتاب «سه سال در دربار ایران» که در دوره ناصرالدینشاه نوشته شده است، از قصر سلیمانیه کرج و آثار تماشائی کرج و پل کرج و دکانهای خربزه و هندوانه فروشی در اطراف رودخانه کرج یاده کرده و اشاراتی به کاروانسرای جنب کرج (کاروانسرای شاهعباسی) و رشد مرداب در اطراف نهر کرج داشته است. (خالقی مقدم, ۱۳۹۵)
در سفرنامه میرزا صالح که مهمترین گزارش اجتماعی از آبادی کرج در دوره قاجاریه به شمار میرود آمده است:
«شاه را یک پسر است که سلیمان نام و خاطر او، در پیش شاه، تعلق دارد و در این اوقات قلعهای بنا کرده است و در شش فرسخی طهران و در کنار آب کرج و قلعه مذکور شهری است که دورتادور آن یکفرسخ است و موسوم به سلیمانیه و بازار و دکاکین و مسجد و حمام و کاروانسرا به جهت آن درست کرده است و حال در کارند و اخراجات آن را نود هزار تومان برآورد کردهاند و شاه از خزانه وجه مذکور را میدهد» (شیرازی 1347).
بنا بر آنچه از گزارشهای تاریخی برمیآید، «هسته اولیه قصبه دولتی کرج» قلعه سلیمانیه با مساحتی در حدود یکفرسخ بوده که برای برآوردن نیازهای سکنه درون آن، حمام، بازار، کاروانسرا و دیگر ملزومات در دوره قاجاریه ایجاد میشود. علاوه بر این قصری موسوم به «سلیمانیه» نیز در درون قلعه ساخته بودند که بقایای آن اکنون در محوطه دانشکده کشاورزی بهجای مانده است. در جلد نخست کتاب روزنامه خاطرات عین السلطنه به نقاشیهای زیبای این قصر و در مواردی استفاده از عمارت سلیمانیه بهعنوان «عمارت سلام ییلاقی» اشاره شده است (خالقی مقدم, ۱۳۹۵). همچنین در سفرنامه سیفالدوله[9] درباره قلعه سليمانيه آمده است:
«از امامزاده حسن تا سليمانيه هشت ساعت راه است. سمت راست راه كوه كشيده [و] از طرف چپ بيابانى است وسيع. دور و نزديك راه، دهات آباد بسيار است. بعضى آبهای جارى از راه مىگذرد. نزديك سليمانيه از رود كرج بايد گذشت. پلى دارد. آبادى سليمانيه از بناهاى خاقان مرحوم است كه به جهت يكى از شاهزادگان، سليمان ميرزا نام بنا نمودهاند. قلعه و عمارات و باغات عالى باصفا و حمام خوبى دارد. زراعتش بسيار [و] اوّل خاك بلوك سوج بلاغ است. برنج هم مىكارند. نزديك آنجا در دامنه كوه، كبك فراوان دارد. از سليمانيه به سنقرآباد چهار ساعت است. [5 آ] همه راه هموار [و] به فاصله يك ساعت كنار راه امامزاده و باغچه [اى است]. اطراف راه محل زراعت و آبهای جارى مىگذرد. در همه اين بلوك زراعت برنج مىشود» (سلطان محمد ميرزا قاجار 1364).
ارنست اورسول در کتاب سفرنامه قفقاز و ايران در توصیف راه بین قزوين تا تهران آمده است:
«به حصارك رسيديم. وقت تعويض اسبها بود، خواهش كرديم اين كار را هرچه زودتر انجام دهند تا بلافاصله حركت كنيم. بهزودی از پل كرج واقع بر روى رودخانهى سيلآسايى كه از كوههاى البرز سرچشمه مىگيرد و كمى دورتر از جنوب تهران، به رودخانه جاجرود مىريزد، گذشتيم. تاكستانها و باغهاى ميوه فراوان در امتداد كنار رودخانه پشت سر هم قرار داشتند. در سمت چپ، در گوشهای از دامنه البرز، درختان چنار تبريزى پرده سبزى به دور قصبه باصفاى كرج كشيده بودند. چاپارخانه اينجا شاهآباد ناميده مىشد؛ شايد به علت قصرى بود كه بهوسیله فتحعلى شاه بنا شده بود و گنبدهاى آن از خلال شاخ و برگ سبز و خرم باغى بزرگ از دور مىدرخشيد» ( اورسول 1382).
بنا بر گفته عین السلطنه باغات زیبای کرج در همین دوره تاریخی به «تیول فراش خانه دربار قاجاریه» درمیآیند. در برخی منابع تاریخی دیگر نیز به خالصه بودن برخی از اراضی کرج و حصارک و کمال شهر و اطراف آن اشاره شده است. بنا بر کتاب «خاطرات امین لشکر» حصارک کرج خالصه دولت قاجاریه است و بهغیراز آن قلعه سلیمانیه و محوطه پیرامون آن اینگونه بوده است (خالقی مقدم ۱۳۹۵).
در اسناد مرتبط با دوره تاریخی قاجاریه، اشاره چندانی به تأسیسات شهری یا شهرسازی کرج در این دوره نشده است و تنها اشاراتی به جنبه جغرافیائی یا گذرگاهی این شهر شده و به ذکر برخی از آبادیهای اطراف آن بسنده شده است. اعتمادالسلطنه در کتاب «رسایل اعتمادالسلطنه» به قنات امین الملکی کرج اشاره شده و در صفحات مختلف کتاب «الماثر و آلاثار» نیز به نهرهای که منشأ آن از کرج رود بود اشاره کرده است. در کتاب «ایران در یک قرن پیش» از جاده پرگل و سنگ کرج در زمان قرارداد ترکمانچای و در برخی از منابع تاریخی دوره قاجاریه نیز از «مهمانخانه حصارک» و «مهمانخانه دولتی» در بیرون یا در اطراف کرج یاد شده است. عین السلطنه نیز در خاطرات خود به «پل رودخانه کرج»، «مهمانخانه حصارک» و «مهمانخانه شرق کرج» اشاره کرده و مینویسد:
«بسیار راه خوبی است راه قزوین. همه را صاف کردهاند. هر فرسنگی یک قراول خانه دارد. یک مهمانخانه نزدیک شاهآباد بود دیگر مهمانخانه ندیدیم… راه آمدیم تا نزدیک پل رودخانه کرج. از پل رد نشدیم بهقدری اسپرس کاشته بودند که همه زمین قرمز شده بود. از توی اسپرس ها رد شدیم تا دم رودخانه. ماشاءالله خیلی خیلی آب بود اما شقهشقه آب میرفت. اگر شقهشقه آب نمیرفت اسب که سهل بود شتر نمیتوانست برود. رسیدیم به کرج. خیلی خوب جایی است. پنج به غروب مانده وارد منزل شدیم. امروز هفت فرسنگی شش فرسنگ راه بود. بعد از ناهار گرم شده بود… الان در توی تالار نشستهام. هوا سرد است. این ده را فتحعلی شاه مرحوم ساخته بود به پسرش سلیمان میرزا التفات فرموده بود. ازاینجهت اسم این ده را سلیمانیه گذاشته بودند. حالا اسمش را کرج میگویند، سلیمانیه هم میگویند» (عین السلطنه 1374).
اعتمادالسلطنه در کتاب «مرات البلدان» از آبادی «کلاک کرج» و غیره یاد میکند که امروزه جزو محدوده شهری شدهاند و در بقیه گزارشهای اجتماعی دوره قاجاریه نیز اغلب اشاراتی به «پل کرج» یا «کرج رود» شده است. ناصرالدینشاه نیز در سفر خود به فرنگستان که از کرج میگذشت، گزارش مهمی از «تأسیسات شهری کرج» ندارد و تنها در کتاب روضه الصفای ناصری تنها به انتقال آب کرج به تهران جهت جبران کمبود آب شهری اشاره نموده است (خالقی مقدم ۱۳۹۵).
متأسفانه از وضعیت کالبدی قریه کرج تا پیش از دوره پهلوی اطلاع زیادی در دست نیست، بااینحال با توجه به عملکرد و ماهیت بنای قلعه صمصام و قرارگیری آن در ورودی شهر کرج، میتوان دریافت که این بنا در ابتدای شکلگیری در حاشیه شمال غربی قریه کرج قرار داشته و با تبدیل این قریه به شهر در دورههای بعد، به مرکز آن نزدیکتر شده است. بنا بر آنچه در کتاب «ایران در اشتغال متفقین» آمده است کرج حتی در پایان حکومت رضاشاه هم تنها یک «مرکز بخشداری» بوده و به همین دلیل هم صفحات کتاب مزبور و در سال 1320 شمسی از «فروغی» بهعنوان بخشدار کرج یاد میکند. در منابع تاریخی مختلف نشان میدهد که برخی از امکنه جغرافیایی کرج و یا اطراف آن ناحیه در ایام جنگ جهانی اول و در دوره حکومت احمدشاه، بهصورت مکان هائی برای استقرار نظامیان ارتش روسیه در آمده بود و یا در جنگ دوم جهانی نیز چنین رویه ای وجود داشت و لذا دولت قوام و با فرقه دموکرات آذربایجان و جهت آتش بس خود در شهر کرج مذاکره کردند. به این ترتیب شهر کرج تا پایان دولت رضاشاه پهلوی و بهصورت «قصبهای زیبا و وابسته به شهر تهران» باقی ماند. رضاشاه در دوره حکومت خود برای قصبه کرج به مانند محال شمیرانات تهران، اتوبوسهای دولتی یا ماشین های مسافربری از تهران قرار داده بود و یا نرخ دولتی اتوبوس تعیین کرده بود که در «ایستگاه آب نمای کرج» مسافران آن را پیاده کنند که در کتاب رفیع الملک که مشاور رضاشاه بود و بنگاه های حیدرآباد کرج را در ناحیه اطراف کرج دایر کرد یا کتاب «خاطرات و خطرات مخبرالسلطنه» که نخست وزیر رضاشاه بود اشاراتی بدان شده است. در این دوره مدرسه فلاحت دوره قاجاریه را در همان باغ قاجاریه به «دبیرستان کشاورزی کرج» تبدیل کردند که بعد از جنگ جهانی دوم و در سال 1326 ش به سطح دانشکده کشاورزی ارتقا یافت و یا 7 نفر از اساتید دانشگاه کشاورزی یوتای آمریکا و برای تکامل دروس دانشجویانش به این دانشکده آمدند. همچنین در این دوره کارخانه قند کرج احداث شد که در اراضی مستعد دهات مختلف کرج، محصول چغندر قند خوب بعمل می آمد ولی اکنون همه این نوع اراضی زراعی مرغوب کرج، به آپارتمان های چند طبقه تبدیل شدهاند. در این دوره همچنین کارخانه های مختلفی در این منطقه احداث شد که از ان جمله میتوان به احداث کارخانه فولاد اشاره کرد که البته نیمه تمام باقی ماند.
توسعه شهر کرج در دوره پهلوی دوم شتاب بیشتری یافت و بهتدریج محلات و شهرک های مختلفی نظیر مهرشهر، سیمین دشت، گلدشت، مشکین دشت ،گوهردشتف خرمدشت، ماهدشت و… شکل گرفتند. در حدفاصل سال های 1330 الی 1345 شمسی، نعیمی (پدر زن خسروانی در دولت پهلوی) اغلب باغات اطراف کرج را که بخشی از آنها جزو خالصهجات دولتی محسوب میشدند از وراث خاندان قاجاریه خریداری نمود و از آن پس باغات کرج به محلی برای تفریح و یا تفرجگاه مردم تهران در روزهای آخر هفته تبدیل شد. اهالی تهران با اتوبوس های بنز دماغدار به باغات اطراف کرج میآمدند و تا غروب دسته جمعی در آن باغات تفرج میکردند و غروب هم به تهران بر می گشتند. بسیاری از املاک و باغات مزبور (در اطراف مهرشهر و غیره) پس پیروزی انقلاب اسلامی جزو بنیاد مستضعفان شده یا به بخش خصوصی فروخته شدند. در همین دوره بزرگراه تهران کرج احداث شد و انواع کارخانجات ریسندگی و بافندگی نیز در اطراف شهر شکل گرفتند. برادران خیامی مهمترین تأسیسات ماشین سازی و یا اتوبوس سازی ایرانیان و ایران ناسیونال و پیکان را در اطراف کرج بوجود آوردند و یا هنرستان برای آموزش کارگران فنی آن ساختند (خالقی مقدم ۱۳۹۵).
بنا بر آنچه از بررسی اسناد و منابع تاریخی به دست می آید در هیچ یک از سفرنامهها و منابع مکتوب تاریخی مرتبط با شهر کرج اشارهای به قلعه تاریخی صمصام نشده است. خوشبختانه در این منابع اشارات و توصیفات متعددی از پل قدیمی (دختر) کرج به چشم میخورد که از طریق آن تا حدود زیادی می توان با حال و هوای این محدوده در ادوار مختلف تاریخی و اهمیت راهبردی بسیار زیاد پل کرج برای حکومت های وقت آشنا شد. به هر روی با توجه به سکوت منابع تاریخی در خصوص قلعه صمصام یا سلسال و با توجه به اینکه در نقشه سال 1289 شمسی (که البته در سال 1325 شمسی بازبینی شده است) به وضوح به نام پاسگاه ژاندارمری (Gendarmaria Post) شده و حتی محل پاسگاه نیز تا حدودی روی نقشه مشخص شده است در حال حاضر می توان قدمت قلعه تاریخی صمصمام را به اواخر دوره قاجاریه منسوب دانست. امید که در تحقیقات بعدی شواهد و مستندات بیشتری در رابطه با این قلعه و پیشینه تاریخی آن به دست آید.
[1] – Drejya ؛ Darejya ؛ Daraj .
[2] – Paitizbara .
[3] – Paiti zbarahi .
[4] – منظور رودخانه كرج است كه سابقا كرحرود خوانده مى شد و نويسنده نام آن را Chiere مى نويسد (دلاواله 1384).
[5] – حاج محمدحسین خان، سومین صدراعظم ایران در دورۀ فتحعلیشاه قاجار بود که حدود 10 سال این سمت را بر عهده داشت. او پسر محمدعلی و نوۀ رحیم علاف بود. او خود در ایام شباب شاگرد علافباشی بود. او در زمان آقامحمدخان، در سپاه وی، خوراک دادن به چارپایان را بر عهده داشت. حاج محمدحسینخان به تدریج پله های ترقی را طی کرد و ثروت زیادی بدست آورد. پس از تاجگذاری آقامحمدخان، در سال 1210 از سوی شاه قاجار به سمت بیگلربیگی اصفهان رسید. پس از چندی، به جهت لیاقت و کاردانی که از خود نشان داد، حکومت قم و کاشان نیز به وی داده شد. پس از قتل خان بزرگ قاجار، ولیعهد او فتحعلیشاه بر تخت نشست. حاج محمدحسین خان در زمان صدارت میرزا محمدشفیع مازندرانی یکی از پایه های مهم حکومت شاه ثانی شد. او در این زمان، از سوی شاه لقب امین الدوله را دریافت کرد و به سمت مستوفی الممالکی نائل شد. حاج محمدحسین که خود در تهران به همکاری با میرزاشفیع مشغول بود و علاوه بر این حکومت اصفهان را بر عهده داشت، پسرخود عبدالله خان را به اصفهان فرستاد و خود در تهران ماند. پس از فوت میرزا شفیع مازندرانی در سال 1234 هـ.ق، فتحعلیشاه قاجار، به حاج محمدحسین خان لقب نظام الدوله را داد، و لقب امین الدوله را به پسرش عبدالله خان اعطاء کرد و محمدحسین خان نظام الدوله را صدراعظم ایران کرد. پس از این محمدحسین خان به «صدراصفهانی» نیز شهرت یافت. دوران صدارت حاج محمد حسین خان مصادف بود با ضربات روحی وارده بر ایرانیان در اثر شکست از سپاهیان روسیه و انعقاد عهدنامه گلستان و جدا شدن قسمتهای وسیعی از ایران به وسیله روسها بود. جنگ ایران و عثمانی نیز در این زمان بخاطر جبران شکست از روسیه و تحریک روسها صورت گرفت که منجر به انعقاد صلح بین دو کشور شد (بامداد 1363).
[6] – کتابی مشتمل بر اطلاعات بسیار و متنوع جغرافیایی، تاریخی، آرا و عقاید فرقههای گوناگون مذهبی و نحلههای فکری و برخی مطالب متفرقه دیگر است.
[7] – کتابچه تفصيل و حالات دارالايمان قم تالیف ميرزا غلام حسين خان افضل الملک زندی شيرازی متخلص به المعی فرزند مهدی خان (م – 1304). اين کتابچه که نسخه آن به شماره 5514 در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران موجود است، در سال 1305 برای محمد حسن خان اعتماد السلطنه (وزير علوم و دار التأليف و دار الطباعة و دار الترجمه) نگاشته شده است.
[8] – حصة. [ ح ِص ْ ص َ ] (ع اِ) بهر. بخش. نصیب. سهم. حظ. قسمت. قسم. بهره. نیاوه . (مهذب الاسماء).
[9] – وی همچنین در جایی دیگر می نویسد: از رباط كريم الى دار الخلافه طهران هفت ساعت [است]. بعد از يك ساعت از رباط كريم از رود كرج عبور بايد كرد. پلى هم دارد. همه راه جلگه و هموار، محل زراعت، قنوات جارى [و] دهات آباد متصل بههم است تا به آبادى شهر برسد.