منتشر شده در روزنامه شهروند؛ پنج‌شنبه 16 دی‌ماه 1395

نویسنده: سعید محمودکلایه

در فرایند برنامه‌ریزی برای ابنیه، مجموعه‌ها و محوطه‌های تاریخی، تشریح خطوط حرایم این آثار به‌منزله بخشی از شناسایی و توصیف محسوب شده و تعریف حریم و وضع مقررات مربوط به نواحی مختلف واقع در آن، به‌مثابه بخشی از ارزیابی صورت گرفته در خصوص زمینه‌های قانونی ورود به موضوع حفاظت از اثر به شمار می‌رود. حرایم میراث فرهنگی علاوه بر اهمیتی که به لحاظ ملزومات قانونی برای بناها و محوطه‌های تاریخی دارند، برای اطمینان از مدیریت بهتر و صیانت از آن‌ها نیز به‌مثابه ابزاری ضروری هستند.

به همان اندازه که نداشتن حریم می‌تواند خطری جدی برای انسجام محوطه‌های تاریخی و میراث فرهنگی به دنبال داشته باشد، تعریف نادرست حریم که به‌روشنی تمامی جنبه‌های قانونی و برنامه‌ریزی مرتبط با آینده اموال فرهنگی را در نظر نگرفته است، خطرآفرین خواهد بود. صرف دقت در تعیین حریم، به دلایل زیادی از اهمیت بالایی برخوردار است چراکه در این مرزهای قراردادی، منابعی موضوعیت می‌یابند که مشارکتی جدی در شاخص شدن ابنیه تاریخی دارند.

در برخی از کشورها، آنگاه‌که قوانین ملی و محلی ملزم به صرف توجه ویژه برای منابع تاریخی هستند، بعضاً به قوانین مرتبط با حرایم ارجاع داده می‌شوند تا بتوانند قوانین اجرایی یا نظارت بر طراحی را به‌کارگیرند. بررسی حریم از منظر کلان مدیریت خطرات ناشی از حوادث، نقش مهم‌تری را به این مفهوم خواهد بخشید چراکه در بسیاری از موارد، سرچشمه خطرات تهدیدکننده آثار می‌تواند از داخل محدوده بلافصل آن یا محیط پیرامونی باشد.

به‌طورمعمول حرایم در لایه‌های مختلفی طراحی می‌شوند و هر یک به فراخور نقشی که ایفا می‌کنند، نام‌گذاری می‌شوند؛ تجربیات نخستین حریم گذاری‌های صورت گرفته برای اموال فرهنگی، عمدتاً روی حرایم فنی (Core zone) متمرکز می‌شد و به‌مرور زمان، جنبه‌های دیگری نیز بدان افزوده شد. تعریف حریم فنی، به معنای تعیین یک محدوده فضایی و کاربری آن است.

مطابق با این موضوع، حریم فنی محوطه‌های میراث فرهنگی باید شامل تمامی عناصری باشد که به‌نوعی دربردارنده شاخصه‌های اثر بوده و مواردی که در انسجام محوطه میراثی نقش دارند (حتی عناصر طبیعی) نیز شامل شود. از این خط قراردادی با عناوینی چون عرصه، حوزه بلافصل یا مواردی ازاین‌دست نیز یاد می‌شود.

تدوین ضوابط برای ترسیم حرایم میراثی با هدف مشخص ساختن یک محدوده کاملاً مشخص با آثار میراثی که ارزش یکسانی برخوردارند و مشخص ساختن نحوه تعیین حدود چنین محوطه‌هایی، پیچیده‌تر از آن است که قابل‌انتقال از طریق دستورالعمل‌های متداول بوده و انجام آن مستلزم دستیابی به یک دانش جامع‌نگر و عمدتاً اکتسابی است که با مرور زمان و درک تجربیات مختلف، برای متخصصان میسر می‌شود.

اگرچه در بسیاری از موارد می‌توان با تکیه زدن بر خرد جمعی و مجموعه تجارب گروه صاحب‌نظران، این مسیر را کوتاه کرد. بااین‌حال، تدوین چارچوب اولیه برای درک موضوع از سوی کارشناسان جوان برای تعیین سمت‌وسوی نگرش درست به روند تعیین حریم، به‌منظور ارتقاء فرایند صیانت از محوطه تاریخی در لایه‌های مختلف جامعه متخصص ضروری بوده و تا حدی خلأ آن احساس می‌شود.

در برخی کنوانسیون‌ها و منشورهای بین‌المللی، رهنمودهایی برای تعریف جامع حرایم اموال فرهنگی ارائه شده است که بسته به نوع اثر میراثی، دستخوش تغییر می‌شوند. در این متون، انواع مختلفی از حرایم را نظیر حریم طبیعی، حریم اکولوژیکی، حریم منظری و امثال آن می‌توان مشاهده کرد که همگی منوط به نوع اثر، محوطه و بستر قرارگیری آن تغییر می‌کنند.

حریم یا محدوده حائل (Buffer zone) مفهوم دیگری در ارتباط با حریم گذاری است که از حوزه‌های دیگری نظیر ادبیات نظامی، علوم طبیعی و علوم بوم‌شناسی وارد حوزه میراث فرهنگی شده است؛ این اصطلاح در ادبیات نظامی به‌منزله محدوده‌ای طبیعی است که میان دو گروه نیروهای متخاصم واقع شده و از درگیری مستقیم جلوگیری می‌کند. در برنامه‌ریزی شهری، محدوده حائل به قسمتی از اراضی شهری گفته می‌شود که میان دو یا چند حوزه مختلف واقع شده است.

این واژه پس از ورود به حوزه میراث فرهنگی، برای قسمت‌هایی به کار رفت که مشخصاً به معرفی محدوده‌های پیرامونی اموال فرهنگی پرداخته یا اراضی مجاور حرایم آن را معرفی می‌کنند. در این محدوده‌ها کاربری اراضی و ساخت‌وساز طبق یک قانون مشخص بوده و این فضا به صیانت از محوطه تاریخی، مدیریت، انسجام و حفظ اصالت آن کمک کرده و موجبات پایداری ارزش‌های آن را فراهم می‌سازد.

حرایم حائل بعضاً از جنبه بصری نیز موضوعیت می‌یابند که در برخی موارد، تحت عنوان دیگری با نام حریم بصری یا منظری نیز موردبحث قرار می‌گیرند. آنچه در اینجا بدان پرداخته می‌شود، موضوع حریم و منظر شهری است. به‌طورقطع، هویت شهر ارتباط نزدیک و تنگاتنگی با عوامل و عناصری دارد که آن را شکل می‌دهند. برخی از این ساختارها و چشم‌اندازها به‌تنهایی می‌توانند چهره شهر را به بازدیدکنندگان و سکنه شهر نشان دهند.

مدیران شهری و مردمانی که به دنبال حفظ هویت شهرهای خود هستند، موظف‌اند تا تمامی این نشانه‌های تاریخی را شناسایی و حفظ کنند. معمولاً ضوابط مربوط به حریم گذاری، به عرصه یک اثر تاریخی و واحدهای مجاور آن اختصاص‌یافته و ضوابط مربوطه در همین محدوده متوقف می‌شود و به نظر می‌رسد که یافتن چارچوبی برای حفظ این چشم‌اندازها به فراموشی سپرده‌شده است.

امروزه در سراسر دنیا به دنبال راهکارهایی هستند که این چشم‌اندازها را با استفاده از اصول طراحی و برنامه‌ریزی مناسب شهری حفظ کنند؛ برای مثال می‌توان از شهر بوستون آمریکا نام برد که با تاریخی 300 ساله، تلاش دارد تا برخی از این نشانه‌ها را شناسایی و با تعریف یک پروژه مطالعاتی، ضوابطی را برای حفظ و ارتقاء این نقاط تدوین کند.

با توجه به مطالب فوق، بناهای مذکور به‌واسطه ارزش تاریخی، قدمت و تا حدودی ماهیت نشانه‌ای خود نسبت به عرصه قرارگیری، شرایطی را در مجموعه فرودگاه ایجاد خواهند کرد که هرگونه طراحی جدید باید به‌نوعی با دیده احترام به عنصر تاریخی و با نگاهی فروتنانه نسبت به آن طرح‌ریزی شود. مقررات مربوط به این بخش نیز باید با همین رویکرد تدوین شده باشند.

روند تعیین حریم

انتخاب حرایم نوعی داوری است که بر مبنای ماهیت شاخصه‌ها و انسجام اثر و بستر فیزیکی آن صورت می‌گیرد. در زمان گردآوری اطلاعات میدانی و کتابخانه‌ای، مسئول تعیین حریم موظف است تا تمامی مؤلفه‌های کاربردی و تأثیرگذار بر حرایم را به‌حساب آورد. در زمان ارزیابی شاخصه‌ها، حرایم مجدداً ارزیابی می‌شوند تا از ارتباط مناسب میان وجوه شاخص کننده اثر با حوزه فیزیکی آن به مطمئن شد.

خطوط حریم باید دربردارنده محدوده تمامی منابع فرهنگی مرتبط با اثر باشند. این منابع فرهنگی معمولاً در حوزه بلافصل بنا قرار داشته و شامل بستر بنا نیز می‌شود. بااین‌حال، جدا ساختن بخش‌هایی از محیط پیرامونی که نقش مستقیمی در شاخص بودن اثر ندارد تحت لوای حریم حائل، برای جدا ساختن بنا از محیط پیرامونی (ازلحاظ قانونی) مفید است.

محدوده‌های واقع در حریم که درنتیجه تغییرات، اصالت فرهنگی و انسجام خود را از دست داده‌اند نیز باید به‌صورت جداگانه مشخص شوند. در تعیین خطوط حریم بعضاً باید نگاهی فراتر از تعیین خطوط بر مبنای ارزش‌ها داشته و به مواردی نظیر خطرات بالقوه و بالفعل در مقیاس، خرد، متوسط و کلان نیز توجه داشت.

معمولاً یکی از راهبردهای مناسب برای عملیاتی کردن روند تعیین حریم، طرح سؤالاتی است که تعیین حریم باید بدان پاسخ گوید؛ برای مثال، مشخصاً نقش حوزه حریم آن است که اثر را از مواردی که ارزش‌های فرهنگی آن را به خطر می‌اندازد، حفظ کند؛ بنابراین یک مسئله آن است که معلوم شود ارزش‌های اثر میراثی چیست و حوزه حریم چگونه از آن‌ها حفاظت خواهد نمود.

به همین ترتیب، باید مشخص کرد که تهدیدهای بالقوه برای اثر میراثی چیست و نقش حوزه حریم در رفع و به حداقل رساندن آن‌ها چه خواهد بود. به لحاظ اقدامات و فعالیت‌هایی که می‌تواند ارزش‌های اثر میراثی را به مخاطره بیندازد، تعیین مواردی چون انواع آلودگی‌ها شامل صوتی، بصری، ساخت‌وسازی، معابر، لرزش‌ها و بلایای طبیعی و تأثیر حریم برای مقابله با آن‌ها به چه صورت خواهد بود.

از دیگر مسائل حائز اهمیت در این فرایند باید ضوابط، محدودیت‌ها و نحوه مدیریت را مدنظر قرار داد. پاسخ به این پرسش که چه محدودیت‌هایی در حوزه حریم می‌بایست اعمال شود تا کارایی لازم را داشته باشد، در تعیین ضوابط تأثیر شایانی دارد. به‌طورقطع، حوزه حریم باید بخشی از سیستم مدیریت اثر باشد و خود حوزه حریم نیز می‌بایست مدیریت شود.

ازاین‌رو باید مشخص کرد که سیستم مدیریتی و کنترلی مناسب برای حوزه حریم چیست. میزان کارایی شرایط قانونی در حوزه حریم و تأمین حفاظت قانونی از میراث فرهنگی توسط مرزهای تعیین‌شده تا چه حد خواهد بود؟ پاسخ به این پرسش نیز نباید ازنظر دور نگاه داشته شود. توجه به مسائلی کم‌اهمیت‌تر چون نحوه مشخص کردن فیزیکی مرزهای حریم در اطراف اثر میراث فرهنگی نیز نباید فراموش شود.

محدودیت‌های قانونی با نارضایتی‌هایی از سوی مالکان همراه است که داشتن پاسخ به چرایی و چگونگی تعیین حدود، می‌تواند به اقناع این افراد کمک کند؛ هرچند به لحاظ اقتصادی، تأمین منافع چنین املاکی از طرق جایگزین، راهکار مؤثرتری خواهد بود.

در انتها و به‌عنوان جمع‌بندی، فارغ از تمامی مباحث مطرح‌شده باید به خاطر داشت که تعاریف مختلف در ارتباط با انواع حرایم، روند تعیین آن و حتی درک درست از چیستی حریم، تنها به لحاظ ادبیات تخصصی و گفتمان میان متخصصان امر اهمیت دارند و همگی به‌نوعی در قیاس با موضوع میراث فرهنگی حواشی محسوب می‌شوند.

باید توجه داشت که تمرکز بر این موضوعات نباید توجه را از اموال میراثی (بناها، محوطه‌ها و مجموعه‌های تاریخی) منحرف کرده و حواشی را پررنگ‌تر سازد. متأسفانه، با نگاهی به شرایط کنونی آثار ثبت‌شده و نحوه برخورد با بستر قرارگیری آن‌ها می‌توان این خطر را احساس کرد که آنچه در حقیقت مغفول مانده است، نه حریم بلکه خود میراث فرهنگی است.